Skip to content

خشونت بس

  • خانه
  • شکست سکوت
    • آمار
    • تجربه خشونت
    • مقاله
    • گفت و گو
    • گزارش
  • مقاله
  • گفت و گو
  • زمانی برای تغییر
    • مداخله محلی
    • نشست
    • کارزار
  • نشر
    • ابزار آموزشی
    • منابع آموزشی
    • کتابچه و بروشور
    • چندرسانه ای
  • قانون
    • خشونت خانوادگی
    • خشونت در محیط کار
    • خشونت در عرصه عمومی
  • درباره ما
    • فعالیت ها
  • خانه
  • شکست سکوت
    • آمار
    • تجربه خشونت
    • مقاله
    • گفت و گو
    • گزارش
  • مقاله
  • گفت و گو
  • زمانی برای تغییر
    • مداخله محلی
    • نشست
    • کارزار
  • نشر
    • ابزار آموزشی
    • منابع آموزشی
    • کتابچه و بروشور
    • چندرسانه ای
  • قانون
    • خشونت خانوادگی
    • خشونت در محیط کار
    • خشونت در عرصه عمومی
  • درباره ما
    • فعالیت ها
  • تجربه خشونت

    زهرا فقط ۱۳ سال داشت…

    توسط modir در ۱۳ بهمن ۱۳۹۵

    خشونت بس: زهرا ۱۳ سال داشت و در یکی از روستاهای گیلان و در خانواده‌ای پرجمعیت زندگی می‌کرد زندگی می‌کرد. او ۶ خواهر و یک برادر داشت. خواهر بزرگ او در کرج زندگی می‌کرد. یک بار زهرا همراه خواهرش به کرج آمد و چند وقتی را در کرج ماند. همسایه‌ی خواهر زهرا هم شمالی بود و با هم دوست بودند.… ادامه مطلب "زهرا فقط ۱۳ سال داشت…"

  • تجربه خشونت, شکست سکوت

    کیفر اعدام، قربانیان تجاوز خانوادگی را به سکوت می‌کشد

    توسط modir در ۰۴ بهمن ۱۳۹۵

    در مواردی که متجاوز برادر قربانی است، خانواده عموما در مقابل افشای تجاوز مقاومت می‌کند. هم‌چنین زمانی که تنها مردان، ستون اصلی و نان‌آوران خانواده قلمداد می‌شوند

  • کتاب, ماخذشناسی

    عواقب سهمناک خشونت؛ از آزار خانگی تا وحشت سیاسی

    توسط modir در ۲۴ دی ۱۳۹۵

    این کتاب شامل دو بخش عمده «اختلالات ناشی از روانزخم» شامل ۶ فصل (یک تاریخ فراموش‌شده، وحشت، گسستگی، اسارت، سوءاستفاده از کودکان و یک تشخیص درست) و «مراحل بهبودی» شامل ۵ فصل (ارتباطات شفابخش، ایمنی، به یادآوردن و سوگواری، اتصال مجدد، اشتراکات و خاتمه: گفتمان روانزخم ادامه دارد) است.

  • تجربه خشونت

    تا کسی کمک نخواد پلیس دخالت نمی‌کنه

    توسط modir در ۱۷ دی ۱۳۹۵

    خشونت بس: دو سه روزی بود که حال نداشتم. خسته از فشار کار و بی‌ حوصلگی‌های زندگی، گفتم یک‌روز بمونم توی خونه تا استراحت کنم بلکه انرژی خوبی به دست بیارم. ساعت حدود ۱۱ بود که دیدم صدای مهیبی از طبقه بالا اومد. فکر کردم چیزی افتاد و به روی خودم نیاوردم. بعد از چند دقیقه دیدم صدای مهیب همین‌طور… ادامه مطلب "تا کسی کمک نخواد پلیس دخالت نمی‌کنه"

  • مقاله

    نقاط عطف در پژوهش، دانش و پاسخ دولت‌ها در برابر سوءاستفاده جنسی از کودکان از سال ۱۹۶۰ تا امروز

    توسط modir در ۱۴ دی ۱۳۹۵

    خشونت بس: مطلب پیش رو توسط کاوه بیورانی[1]، پژوهشگر اجتماعی و فارغ‌التحصیل دکتری از دانشگاه تکنولوژیک کویینزلند استرالیا به سایت خشونت بس ارسال شده است. نسخه پی‌دی‌اف مقاله در انتهای مطلب موجود است. شما را به خواندن این ترجمه دعوت می‌کنیم. ۱- پیشگفتار مترجم در چند سال اخیر در ایران شاهد کارها و فعالیت‌هایی در مورد سوءاستفاده جنسی از کودکان… ادامه مطلب "نقاط عطف در پژوهش، دانش و پاسخ دولت‌ها در برابر سوءاستفاده جنسی از کودکان از سال ۱۹۶۰ تا امروز"

  • تجربه خشونت

    صدای زهرا؛ این یک داستان واقعی است

    توسط modir در ۱۱ دی ۱۳۹۵

    خشونت بس: زندگی هر یک از ما داستانی است. داستانی پر از فراز و نشیب. زنانی که در جامعه‌ای سرشار از تبعیض زندگی می‌کنند، داستان‌های تلخ و شیرینی دارند، که هریک به نوبه خود دارای ارزش و اهمیت است. گاهی ما هنگام صحبت با دوستان و بستگان داستان انسان‌هایی را می‌شنویم، که خود، نوعی آسیب‌شناسی است. داستان زندگی زنان، اهمیت… ادامه مطلب "صدای زهرا؛ این یک داستان واقعی است"

  • داستان

    غمباد

    توسط modir در ۳۰ آذر ۱۳۹۵

    خشونت بس: همه‌جا هستند خانم دکتر! همه‌جا. هر روز انگار تعدادشان بیشتر و بیشتر هم می‌شود. آن اول‌ها فقط یکی دو تا بودند که گهگاه گوشه‌ی اتاق می‌ایستادند و زل می‌زدند به من که کز کرده بودم گوشه‌ی دیگر اتاق و آن‌ها را نگاه می‌کردم. چنددقیقه‌ای که در سکوت به هم زل می‌زدیم، ناغافل آب می‌شدند و انگار می‌رفتند زیرزمین… ادامه مطلب "غمباد"

  • داستان

    بی صورت

    توسط modir در ۲۰ آذر ۱۳۹۵

    خشونت بس: برف به آرامی در تشعشع بی‌رنگ آفتاب آذرماه محو می‌شد و همسایگان ساختمان ۱۲۱ در لابی ساختمان دور هم جمع شده بودند و از هر دری شکایت می‌کردند: – این که نشد خانم مسعودیان! شما راستشو به ما نگفتید. اگر ماشین شما هم زیر همکف پارک بود، باز هم از این بهانه‌ها می‌آوردید که بودجه نرسید؟ چطور بودجه… ادامه مطلب "بی صورت"

  • مقاله

    من یک کودکم و برای من اتفاقی افتاده است

    توسط modir در ۱۷ آذر ۱۳۹۵

    کودکان درک درستی از اتفاقی که برایشان می‌افتد ندارند. ممکن است بترسند حقایق را به ما بگویند و ما آن‌ها را ملامت کنیم. ممکن است فکر کنند خودشان مقصر اتفاقی که برایشان افتاده، هستند.

  • مقاله

    در جستجوی آیینه‌ای برای تمرین جمعی

    توسط modir در ۱۲ آذر ۱۳۹۵

    نباید بار مسئولیتِ حل مشکل خشونت، تنها بر عهده اشخاص باشد. چراکه مشکلِ خشونت صرفاً مسئله‌ای شخصی نیست. بلکه مسئله‌ای عمومی است. بروز خشونت مبتنی بر جنسیت به قدرت نابرابر زنان و مردان در کل جامعه مربوط است. از همین رو، راهبردِ تغییر چنین مسئله‌ای نمی‌تواند صرفاً شخصی باشد، بلکه تدابیر عمومی و اجتماعی نیز ضروری است.

راهبری نوشته‌ها

پست های قدیمی تر
پست های جدیدتر

نوشته‌های تازه

  • به شریکش «فرصتی دیگر» داد، و این اتفاق افتاد
  • چرخه بی‌پایان خشونت
  • چگونه مردان می‌توانند به پایان‌دهیِ خشونت خانوادگی کمک کنند
  • داستان‌های پیروزی بر خشونت به ترویج آگاهی کمک می‌کنند
  • خشونت خانوادگی در میان خانواده‌های پلیس‌: نکات راهنما برای قربانیان

آخرین دیدگاه‌ها

  • Nezarullhaq در شعری برای تن‌های زخمی زنان
  • Nashre Shirazeh در ماخذشناسی کتاب درباره خشونت علیه زنان
  • غفاری در صدای نسرین
  • منیژه شکری نژاد در کمپین ۱۶روز فعالیت علیه خشونت های جنسیتی ‏
  • Dr.F.E در توطئه سکوت

اجرا شده توسط همیار وردپرس