بررسی وضعیت، عوامل و آثار خشونت خانوادگی علیه زنان در ایران

خشونت بس: در ایران متاسفانه آمار دقیقی از پدیده همسر آزاری و خشونت خانوادگی وجود ندارد. اما مشاهدات تجربی و شواهد ظاهری حاکی از وجود گسترده انواع همسرآزاری در خانواده های ایرانی است (نادری و دیگران، 1388: 31). بررسی های مرکز پزشکی قانونی در سال 1381 نیز نشان می دهد که از مجموع بیش از دو میلیون و 253 هزار نفر زن مراجعه کننده به پزشکی قانونی در مدت دو و نیم سال گذشته که مورد ضرب و جرح قرار گرفته اند، بیش از نیم میلیون نفر از آنان قربانی خشونت بوده اند (صابریان و دیگران، 1383: 116). یافته های «طرح ملی بررسی پدیده خشونت خانگی علیه زنان در 28 مرکز استان کشور»[1] نشان می دهد که 52.7 درصد از کل پاسخگویان در این پژوهش اعلام کرده اند که از اول زندگی مشترک تا کنون قربانی خشونت هایی که شامل به کار بردن کلمات رکیک، دشنام، داد و فریاد، بهانه گیری های پی در پی و جز آن است، بوده اند. در این میان 37.8 درصد از زنان ایرانی از اول زندگی مشترک خود، خشونت فیزیکی را تجربه کرده اند که شامل سیلی زدن با مشت یا چیز دیگر، لگد زدن و … است (ایسنا، 20/7/83). با وجود آنکه نتایج طرح ملی مذکور، نسبت به بسیاری از تحقیقات و آماری که در ایران وجود دارد، رقم های پایین تری را از وضعیت خشونت خانوادگی علیه زنان در ایران نشان می دهد، اعلام نتایج آن حایز اهمیت بود. نتایج کامل این طرح به صورت سندی محرمانه باقی ماند و تنها در گزارشی کوتاه منتشر شد.

گزارش حاضر با اتکا به تحقیقات انجام شده در زمینه خشونت علیه زنان تا سال 1388 تهیه شده است. در ادامه، نمای کلی از وضعیت انواع خشونت خانگی از جمله خشونت جسمی، روانی-کلامی، و جنسی بر اساس تحقیقات انجام شده در ایران ترسیم شده است.

  1. وضعیت خشونت خانوادگی در ایران

الف) روانی – کلامی

بر اساس اغلب تحقیقات انجام شده در ایران، خشونت روانی- کلامی، اولین رتبه را در میان انواع خشونت خانگی علیه زنان دارد. طبق نتایج طرح ملی، زنان ایران در میان انواع ۹ گانه خشونت خانگی، بیشتر تحت خشونت‌های روانی و کلامی قرار دارند. 52.7درصد از کل پاسخگویان در پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی دقیقا اعلام کرده‌اند که از اول زندگی مشترک تا کنون قربانی این نوع خشونت بوده‌اند.میانگین وقوع این نوع خشونت برای زنانی که درگیر آن بوده‌اند ، ۱۰ بار بود(ایسنا، 20/7/83). یافته های تحقیقی که در زمینه خشونت خانگی در خانواده های تهرانی صورت گرفته نیز نشان می دهد که میزان خشونت عاطفی مردان علیه زنان در خانواده ها تقریبا دو برابر خشونت جسمانی است (همتی، 1383). طبق تحقیقی که در شیراز انجام شده میزان خشونت روانی، 47.5 درصد بود (باقرزاده و دیگران، 1386). نتایج تحقیقی که در شهر اردبیل انجام شده است 55.5 درصد زنان در خانواده ها متحمل خشونت روانی شده بودند (نریمانی و آقا محمدیان، 1384). براساس نتایج برخی از تحقیقات، آمار خشونت روانی به مراتب بالاتر است. به طور نمونه، طبق نتایج تحقیقی که در کرمان انجام شد، 78.6 درصد از زنان خشونت روانی را تحمل کرده بودند (بلالی میبدی و حسنی، 1388).

تحقیقات نشان می دهد که خشونت روانی با میزان و اشکل مختلف رخ می دهد و نتایج آن در استان های مختلف متفاوت است. بر اساس نتایج طرح ملی انواع خشونت روانی شامل به کاربردن کلمات رکیک، دشنام، داد و فریاد، بهانه‌گیری‌های پی در پی و … است که نتایج این طرح نشان می دهد بهانه‌گیری‌های پی در پی، داد و فریاد و بداخلاقی با زن (۴/٣٨ درصد)، قهر و صحبت نکردن شوهر با همسر و خودداری از ارائه بحث در مورد مسائل فیمابین، (٩/٣٧ درصد)، به کاربردن کلمات رکیک و صحبتهای بیرون از نزاکت و دشنام (٨/٣٠ درصد) محکم کوبیدن به در، به هم زدن سفره، انداختن میز ناهارخوری، (٢۵ درصد)، ایجاد فشارهای روحی روانی با رفتار آمرانه و تحکم‌آمیز (٧/٢٠ درصد) منت نهادن مداوم از بابت تامین معاش و عهده‌داری زندگی و سرکوفتهای روانی پی در پی، (٩/١٧درصد)، تحقیر و خجالت زده کردن نظیر بی‌احترامی، بی‌ارزش تلقی کردن و بردن آبرو پیش دیگران (۵/١٧ درصد)، ایجاد مداوم احساس درماندگی (۶/١۵ درصد)، و از بین بردن کرامت انسانی و عزت نفس (۵/١٢ درصد)، از رایجترین انواع خشونتهای روانی و کلامی است که پاسخگویان از اول زندگی مشترک تاکنون تجربه کرده‌اند (ایسنا، 20/7/83). در مطالعه ای که در اصفهان صورت گرفت، نتایج نشان داد که شایع ترین اشکال وقوع خشونت کلامی- روانی در خانواده ها محول کردن کار فرزندان به زنان (52درصد)، عکس العمل شدید در موقع مخالفت (40درصد) و تصمیم گیری بدون مشورت (34درصد) بود (ملک افضلی و دیگران، 1383).

براساس نتایج برخی از تحقیقات، زنان در زمان بارداری نیز با خشونت روانی و کلامی مواجه هستند. طبق نتایج «بررسی شیوع و نوع خشونت خانگی در زنان باردار در شهرکرد»، شیوع همسرآزاری روحی و روانی 51.7 درصد و آسیب های شدید ناشی از همسر آزاری در بعد روحی 12.56 درصد بود (صالحی و مهرعلیان، 1385). همچنین، طی تحقیقی که در مشهد انجام شده، 81.8 درصد از زنان باردار خشونت روانی خیلی خفیفی را تجربه کرده اند. همچنین 40.8 درصد از نمونه ها در طول بارداری خشونت کلامی را متحمل شده اند (بهنام و دیگران، 1387).

ب) خشونت جسمی

براساس آمار منتشر شده در ایران، خشونت جسمی پس از خشونت روانی بیشترین درصد را به خود اختصاص داده است و بر اساس نتایج اغلب تحقیقات، بین 25 تا 38 درصد خشونت فیزیکی خانگی علیه زنان در ایران وجود دارد. نتایج طرح ملی در سال 2004 این نکته را تایید می کند به طوری که در این گزارش، رتبه دوم از انواع خشونت مورد بررسی به خشونت فیزیکی یا جسمی تعلق دارد که ۳۷.۸ درصد از زنان ایرانیاز اول زندگی مشترک خود، آن را تجربه کرده‌‌اند (ایسنا، 20/7/83). براساس تحقیقی که در سمنان انجام گرفته نیز 30 تا 35 درصد کل زنان در طول زندگی مشترک خود مورد آزار جسمانی شوهرانشان قرار می گیرند (صابریان و دیگران، 1383). در تحقیقی که در بابل انجام شده، فراوانی خشونت خانگی در میان مراجعین به مرکز پزشکی قانونی بابل 36درصد بود که نوع جراحت ایجاد شده غالبا فیزیکی بوده است (بختیاری و امیدبخش، 1382). طبق نتایج تحقیقی که در شهر اردبیل انجام شده است 28.5 درصد زنان در خانواده ها متحمل خشونت فیزیکی شده بودند (نریمانی و آقا محمدیان، 1384). نتایج تحقیقی که در بوشهر انجام شده نیز نشان می دهد که در 25 درصد از سوء رفتارهای بدنی، زنان به مدت بیش از 8 سال تحت خشونت جسمی واقع شده بودند که 67درصد این موارد از نوع شدید بودند (خسروی زادگان و دیگران، 1386). طبق نتایج برخی از تحقیقات، آمار خشونت فیزیکی به مراتب بالاتر است. به طور نمونه، بر اساس نتایج تحقیقی که در کرمان انجام شده است، 55.6 درصد زنان خشونت جسمی را متحمل شده بودند (میبدی و حسنی، 1388). همچنین در تحقیقی که فقط بر زنان باردار در مشهد صورت گرفته، 93.1 درصد از آنان خشونت فیزیکی خیلی خفیفی را تجربه کرده اند (بهنام و دیگران، 1387). بر اساس تحقیقی که در ارومیه انجام شده نشان می دهد که 50 درصد زنان، مورد خشونت فیزیکی و جسمی قرار گرفته اند (عارفی، 1382).

تحقیقات نشان می دهد که خشونت فیزیکی با میزان و اشکل مختلف رخ می دهد و نتایج آن در استان های مختلف متفاوت است. براساس نتایج طرح ملی، میزان سیلی زدن (۶/٢٢ درصد)، کشیدن و هل دادن (٨/١۶ درصد)، زدن با مشت و یا چیز دیگر (۵/١۵ درصد) لگد زدن ( ٣/١۶ درصد) از انواع رایج خشونت فیزیکی در میان زنان بود. همچنین شهرهای زاهدان در شدت صدمات ناشی از خشونت خانگی ( کبود کردن، لق کردن دندانها، شکستن دست و پا، پاره‌کردن پرده گوشی و…) و خشونت فیزیکی نوع اول (گاز گرفتن، بستن ، زندانی کردن، چنگ انداختن ، کشیدن مو، اخراج از خانه و …) و خرم آباد درخشونت فیزیکی نوع دوم (سیلی زدن، زدن با مشت، لگد زدن، کشیدن، هل دادن و…) بالاترین موارد وقوع خشونت را شاهد بوده‌اند (ایسنا، 20/7/83). طبق نتایج تحقیقی که بر روی زنان مراجعه کننده به پزشکی قانونی در تهران صورت گرفته، علائم فیزیکی به دنبال ضرب و جرح در 68.13 درصد موارد خونمردگی و کبودی، 24.5% خراشیدگی، 3.43درصد شکستگی استخوان و 3.43 درصد شامل مواردی مثل پارگی گوش و عزله بودند. شدت این صدمات در 66.8 درصد متوسط، 23.4درصد خفیف و 9.9درصد به نسبت شدید برآورد شده است (دولت آباد و دیگران، 1386). بر اساس پژوهشی که در اصفهان انجام شده است وقوع خشونت فیزیکی شامل هل دادن و پرت کردن (6درصد)، لگد و مشت زدن (5درصد) و پیچاندن دست و کشیدن مو (5درصد) گزارش شده است (ملک افضلی و دیگران، 1383). در تحقیقی که در بابل انجام شده، شایع ترین محل های جراحت سر و گردن (22.3درصد) و بعد از آن اندام ها (21.6درصد) بود. بیشتر جراحات (54درصد) تنها از نوع ضرب بود، اما 41درصد بیماران در مجموع و به طور انحصاری یا در ترکیب با ضرب، دچار جرح شده بودند. ارزیابی فراوانی انواع ضرب ها و جرح ها نشان داد که گرچه شایع ترین نوع ضرب، کبودی و شایع ترین نوع جرح، خراشیدگی بود، اما به 24درصد زنان آسیب جدی و شدید وارد شده بود و مهم ترین ابزار آسیب اجسام سخت (90درصد) بودند (بختیاری و امیدبخش، 1382).

برخی از تحقیقات نشان می دهد که زنان حتی در زمان بارداری با خشونت جسمی مواجه هستند. در این زمینه علاوه بر نتایج تحقیقی که در مشهد نشان داد که 93.1 درصد از زنان باردار خشونت فیزیکی خیلی خفیفی را تجربه کرده اند (بهنام و دیگران، 1387)، نتایج تحقیقی که در سبزوار انجام شدنیز نشان می دهد که 17.5 درصد در طی دوران بارداری تحت خشونت جسمی قرار گرفته بودند که شایع ترین رفتار خشونت آمیز در این بین، سیلی زدن گزارش شده بود. استفاده از وسایلی نظیر چاقو، سنگ و چوب جهت اعمال آسیب استفاده شده بود و در 2.2 موارد، شدت این صدمات به حدی بوده که است که باعث بستری در بیمارستان شده است (بداغ آبادی، 1384). در تحقیق دیگری که بر زنان باردار در یاسوج انجام شده است، نتایج نشان داد که 8.5 درصد از زنان در دوران بارداری تحت خشونت فیزیکی قرار گرفته اند (هاشمی نسب، 1385).

نتایج برخی تحقیقات نشان می دهد که حدود نیمی از زنانی که در معرض خطر خشونت فیزیکی قرار دارند، از هیچ منبع کمکی دریافت نمی کنند. به طور نمونه طبق نتایج تحقیقی که در اصفهان و چهارمحال و بختیاری انجام شده، مشخص شد که حدود نیمی از زنان کتک خورده در هنگام بروز خشونت فیزیکی از سوی شوهر از هیچ منبعی جهت کمک استفاده نمی کنند و منفعل هستند (ربانی و جوادیان، 1386). به نظر می رسد زنان به دلیل ترسی که از شوهر خود دارند و احتمال می دهند که در صورت درخواست کمک از فرد یا افرادی، همسر رفتار خشن خود را در آینده افزایش داده و انتقام بگیرد، عملا از هیچ منبعی تقاضای کمک نمی کنند. از طرفی پایین بودن سطح تحصیلات زن به عدم اشتغال وی در جامعه، خانه دار ماندن، عدم استقلال مالی او، درآمد کمتر خانواده، فشار سنگین تأمین مخارج خانواده بر دوش مرد و نهایتا بروز رفتارهای خشن در خانواده منجر می شود. همچنین تکرار و تناوب خشونت در خانواده اثرات منفی زیادی می تواند داشته باشد که کمترین آن عادی شدن این رفتار (کتک زدن مرد و پذیرش کتک توسط زن) در خانواده است.

پ) اجتماعی

بر اساس طرح ملی، رتبه سوم با رقم 27.7 درصد متعلق به خشونت‌های «ممانعت از رشد اجتماعی و فکری و آموزشی» است که شامل ایجاد محدویت در ارتباط‌های فامیلی، دوستانه و اجتماعی، ممانعت از کاریابی و اشتغال و ایجاد محدویت در ادامه تحصیل و مشارکت در انجمن‌های اجتماعی است که ۳/۷۲ درصد از زنان اظهار کرده‌اند که از اول زندگی مشترک تا کنون در معرض این نوع از خشونت همسران خود نبوده‌اند .در این تحقیق، میزان ممانعت از کاریابی و اشتغال در بیرون خانه و یا ادامه اشتغال (٨/١۶ درصد)، ایجاد محدودیت در ارتباطات فامیلی (۶/١۶ درصد)ایجاد محدودیت در ادامه تحصیل، مهارت‌آموزی و مشارکت در انجمنهای اجتماعی (٣/١١ درصد)، به دست آمده است (ایسنا، 20/7/83). نتایج تحقیقی که در شهر اردبیل انجام شده است نتایج مشابهی را نشان می دهد به طوری که طبق نتایج آن، در 30 درصد خانواده ها خشونت اجتماعی وجود دارد (نریمانی و آقا محمدیان، 1384).

ت) جنسی

در ایران به دلیل تابوها و قوانین موجود، آمار واقعی از خشونت جنسی علیه زنان وجود ندارد. اغلب زنان این خشونت ها را انعکاس نمی دهند و همچنین به واسطه قوانین مدنی که تمکین خاص را از وظایف زنان می داند به ویژه خشونت جنسی اعمال شده بر زنان متاهل منعکس نمی شود. نتایج پژوهش بررسی خشونت خانگی در ۲۸ مرکز استان این امر را تایید می کند. این پژوهش نشان می‌دهد که وقوع خشونت‌های جنسی و ناموسی در سطح ملی با رقم 10.2درصد پایین ترین رتبه را نسیت به انواع خشونت های خانگی دیگر به خود اختصاص داده است. اما پژوهشگران این طرح ملی اعلام کرده اند که با توجه به وجود نوعی الزام، جبر هنجاری، عرفی و حتی شرعی درباره اظهار چنین خشونت‌هایی در جامعه و فرهنگ ایران، به طور تلویحی می‌توان میزان کم این نوع خشونت ها را ناشی از خود سانسوری و نزاکت زنان مورد مطالعه دانست (ایسنا، 20/7/83). در تحقیقی که در بابل انجام شده، 13درصد قربانیان اعمال فشار و خشونت جنسی را در روابط جنسی عنوان نمودند (بختیاری و امیدبخش، 1382). نتایج برخی تحقیقات آمار به مراتب بالاتری را نشان می دهند، به طوری که، بر اساس نتایج تحقیقی که در کرمان انجام شده است، 28.6 درصد زنان خشونت جنسی را تحمل کرده بودند (میبدی و حسنی، 1388). همچنین، در بررسی که بر خانواده های تهرانی در رابطه با خشونت علیه زنان صورت گرفت نیز نشان داد که 26.9درصد زنان، دو بار یا بیشتر خشونت جنسی را تجربه کرده بودند (اعظم آزاده و دهقان فرد، 1385). طبق تحقیقی که در شیراز انجام شده میزان خشونت جنسی 22.3درصد بود (باقرزاده و دیگران، 1386).

اشکال خشونت جنسی نیز متفاوت است به طوری که طبق تقسیم بندی طرح ملی، انواع خشونت جنسی و ناموسی شامل مجبور کردن به دیدن عکس‌ و فیلم‌های خلاف اخلاق عمومی یا اجبار به روابط زناشویی ناخواسته یا غیرمتعارف است (ایسنا، 20/7/83). همچنین، در مطالعه ای که در اصفهان صورت گرفت، شایع ترین اشکال وقوع خشونت جنسی در خانواده ها توقع از زن جهت ارضای مردان در هر زمان (53درصد)، میل مفرط جنسی مردان (44درصد) و رها کردن همسر بعد از ارضای مرد (26درصد) بود (ملک افضلی و دیگران، 1383).

خشونت جنسی که بدترین نوع خشونت وارد شده به یک زن باردار می توان باشد متاسفانه آمار نگران کننده ای را نشان می دهد، به طوری که طی تحقیقی که در رابطه با خشونت خانگی زنان در دوران بارداری در مشهد انجام شده، 95.2 درصد از نمونه ها در طول بارداری خشونت جنسی خیلی خفیف و 0.3 خشونت جنسی خیلی شدیدی را تجربه کرده اند (بهنام و دیگران، 1387). همچنین براساس نتایج «بررسی شیوع و نوع خشونت خانگی در زنان باردار در شهرکرد»، 13.8 درصد از جمعیت مورد مطالعه دارای نوعی همسر آزاری جنسی بودند (صالحی و مهرعلیان، 1385).

ث) اقتصادی

خشونت مالی یکی از انواع خشونت هایی است که بر زنان در خانواده اعمل می شود. بر اساس تحقیقی که در ارومیه انجام شده، 23.2 درصد زنان، مورد خشونت مالی قرار گرفته اند (عارفی، 1382). نتایج تحقیقی که در کرمان انجام شده است، نشان می دهد که 34.7 درصد زنان خشونت اقتصادی را تجربه می کنند (میبدی و حسنی، 1388). طبق تحقیقی که در شیراز انجام شده میزان خشونت اقتصادی 23درصد بود (باقرزاده و دیگران، 1386). در بررسی که بر خانواده های تهرانی در رابطه با خشونت علیه زنان صورت گرفته، 19.2 درصد زنان، خشونت اقتصادی را متحمل شده بودند (اعظم آزاده و دهقان فرد، 1385).

این نوع خشونت نیز انواع مختلفی دارد. در مطالعه ای که در اصفهان صورت گرفت، نتایج شایع ترین اشکال وقوع خشونت اقتصادی در خانواده ها جلوگیری مردان از مشارکت زن در تصمیم گیری اقتصادی (25درصد) و ممانعت آنها از دستیابی زن به استقلال مالی (19درصد) و خرج کردن درآمد خانواده برای دیگران است (ملک افضلی و دیگران، 1383).

منابع

  1. باقرزاده، راضیه؛ کشاورز، طاهره؛ شریف، فرخنده؛ دهباشی، صدیقه؛ طباطبایی، سیدحمیدرضا (1386)، «رابطه خشونت خانگی با عوارض حاملگی، نوع زایمان و وزن زمان تولد در خانمهای زایمان کرده بستری در بخش بعد از زایمان بیمارستانهای آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز»، افق دانش، زمستان، سال سیزدهم، شماره 4: 51-59.
  2. اعظم آزاده، منصوره و دهقان فرد، میترا (1385). خشونت علیه زنان در تهران: رابطه بین جامعه پذیری جنسیتی، منابع در دسترس زنان و رابطه خانوادگی. زن در توسعه و سیاست، 14: 172-159
  3. صابریان معصومه، آتش‌نفس الهه، بهنام بهناز، بررسی میزان شیوع خشونت خانگی در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی – درمانی شهرستان سمنان (1382) کومش ، 1383; 6 (2) :115-122
  4. نادری، فرح؛ حیدریی، علیرضا؛ حسین زاده مالکی، زینب (1388)، «رابطه بین دانش و نگرش جنسی، مولفه های عشق و رضایت زناشویی با همسرآزاری در کارکنان متاهل ادارات دولتی شهر اهواز»، زن و فرهنگ، پاییز ف سال اول، شماره 1: 28-45.
  5. ایسنا (1383)، «نتایج طرح ملی بررسی خشونت خانگی علیه زنان در مراکز ٢٨ استان کشور»، ایسنا، 20 مهر.
  6. همتی، رضا (1383)، «عوامل موثر بر خشونت مردان علیه زنان: مطالعه موردی خانواده های تهرانی»، رفاه اجتماعی، بهار، سال سوم، شماره 12 (آسیب شناسی زنان ایران): 227-256.
  7. نریمانی، محمد؛ آقا محمدیان، حمیدرضا (1384)، «بررسی میزان خشونت مردان علیه زنان و متغیرهای مرتبط با آن در میان خانواده‌های ساکن در شهر اردبیل»، اصول بهداشت روانی، سال هفتم، پاییز و زمستان، شماره بیست و هفتم و بیست و هشتم: 113-107.
  8. بلالی میبدی، فاطمه؛ حسنی، مهدی (1388)، «فراوانی خشونت علیه زنان توسط همسرانشان در شهر کرمان»، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران (اندیشه و رفتار)، پاییز، سال پانزدهم، شماره 3، پیاپی 58: 307-300.
  9. ملک افضلی، حسین؛ مهدی زاده، مرتضی؛ زمانی، احمدرضا؛ فرج زادگان، زیبا (83)، «بررسی انواع خشونت خانوادگی نزد زنان در شهر اصفهان، سال 1382»، مجله علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی، زمستان، سال 14، شماره 2،: 67-63.
  10. صالحی، شهریار؛ مهر علیان، حسینعلی (1385)، «بررسی شیوع و نوع خشونت خانگی در زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی ، درمانی شهرستان شهرکرد، سال 1382»، محله دانشگاه علوم پزشکی شهر کرد، تابستان، دوره 8 شماره 2: 77-72.
  11. بهنام وشانی، حمیدرضا؛ مقدم حسینی، وحیده؛ سلطانی فر، عاطفه (1387)، «بررسی شدت و فراوانی انواع خشونت خانوادگی در طی حاملگی»، افق دانش، تابستان، سال چهاردهم، شماره 2: 76-70.
  12. بختیاری، افسانه؛ امیدبخش، نادیا (1382)، «بررسی مقایسه ای زمینه ها و آثار خشونت علیه زنان در خانواده در مراجعین به مرکز پزشکی قانونی بابل (1380)»، بهبود، زمستان، سال هفتم، شماره 4، پیاپی 19: 36-28.
  13. خسروی ز ادگان، فاطمه؛ عزیزی، فاطمه؛ خسروی زادگان، زهرا ؛ مرواریدی، محمدرضا ( 1386 )، «بررسی ابعاد جمعیت شناختی و روا ن شناختی خشونت خانگی علیه زنان در استان بوشهر»، مجله دانشگاه علوم پزشکی بوشهر، شماره 10: 81-75.
  14. عارفی، مرضیه (1382)، «بررسی توصیفی خشونت خانگی علیه زنان در شهر ارومیه»، مطالعات زنان، تابستان و پاییز، سال اول، شماره 2: 101-120.
  15. نجفی دولت آباد، شهلا؛ حسین زاده، مریم؛ خاتمی زنوزیان، آزیتا؛ فتحی، سهراب؛ خاتمی زنوزیان، آرزو؛ علوی مجد، حمید (1386)، «علایم فیزیکی ناشی از خشونت علیه زنان و شدت آن در زنان مراجعه کننده به مرکز پزشکی قانونی تهران در سال 1382»، مجله علمی پزشکی قانونی، بهار، سال سیزدهم، شماره 1، مسلسل 45: 30-32.
  16. بداغ آبادی، مهین (1384)، «بررسی پیامد حاملگی در قربانیان خشونت مراجعه کننده به بیمارستان شهیدان مبینی سبزوار»، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی سبزوار (اسرار)، پاییز، سال دوازدهم، شماره 3، پیاپی 37: 41-46.
  17. هاشمی نسب، لیلا (1385)، «بررسی شیوع، پیامدها و عوامل مرتبط با خشونت فیزیکی خانگی در زنان باردار مراجعه کننده به بخش زایمان بیمارستان های شهر سنندج»، مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، زمستان، سال یازدهم، شماره 4، پیاپی 42: 32-41.
  18. ربانی خوراسگانی، رسول؛ جوادیان، سید رضا (1386)، «بررسی رفتار زنان در برابر خشونت شوهر»، دانشور رفتار، آبان، سال چهاردهم، شماره 25 (ویژه مقالات روان شناسی 9): 19-30.
  19. اعظم آزاده، منصوره؛ دهقان فرد، راضیه (1385)، «خشونت علیه زنان در تهران: نقش جامعه پذیری جنسیتی، منابع در دسترس زنان و روابط خانوادگی»، زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)، بهار و تابستان، سال چهارم، شماره 2-1، پیاپی 14: 179-159.

[1]- تحقیق ملی بررسی خشونت خانگی علیه زنان درمراکز ٢٨ استان کشور، پروژه مشترک مرکز امور مشارکت زنان و معاونت اجتماعی وزارتکشور است که با همکاری وزارت علوم از سال ٨٠ تا 83، در ۵ فاز عملیاتی و با بررسینظرات ١٢ هزار و ۵٩۶ پاسخگوی زن و ٢ هزار و ۶۶ پاسخگوی مرد منتخب، بر مبنای ١٠٠هزار پرونده گزارش شده در خصوص اختلافات خانوادگی در دادگاه‌های خانواده، پزشکی قانونی، نیروی انتظامی و کلانتریها مراکز بهزیستی، بنیاد شهید و بنیاد جانبازان طیمحدوده زمانی سال ٧۵ــ٨٠ در ٢٨ استان کشور و بر اساس ۴۵ گویه مربوط به شاخص میزانخشونت خانگی علیه زنان به اجرا درآمده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *