Tag: خشونت جنسی

  • ترس دیروز، تنفر امروز

    اگر دختر من بیاید به من بگوید «مامان عمو منو یه‌جوری بوس می‌کنه» هیچ‌وقت بهش نمی‌گویم «دخترم اشتباه می‌کنی» بهش نمی‌گویم «اینو به هیشکی نگو اینا همه زاییده‌ی ذهن خودته». آخر وقتی به مادرم گفتم اینها را بهم تحویل داد. دوست داشتم مادرم حداقل کاری را که می‌توانست، انجام بدهد.

  • هنوز زنده‌ام…

    کم‌کم مرا عصبی کرد. نمی‌دانستم تنهایش بگذارم یا به این رابطه ادامه دهم. روزی تعطیل با گریه به من تماس گرفت. می‌گفت با پدرش دعوا کرده است. به من التماس کرد که به دیدنش بروم. می‌ترسیدم. از برخی رفتارهای خشنش وحشت داشتم.

  • صدای ریحانه

    خشونت بس: ریحانه یکی از دختران افغانستانی است که در یک مدرسه خودگردان مهاجران افعانستانی درس می‌خواند. ذهنش می‌بایست درگیر بازی‌های کودکانه باشد اما در خانه‌ای پر از خشونت گرفتار است و نمی‌داند با مسئله‌ای که با آن روبه‌روست چگونه برخورد کند. او با همه کودکی‌اش سراغ افرادی رفته که فکر می‌کرده می‌توانند به او کمک کنند. بااین‌وجود به نظر… ادامه مطلب "صدای ریحانه"