پدیده چراغ گاز

خشونت بس: یکی از مصادیق خشونت، خشونت روانی است که به شکل‌های مختلفی می‌تواند اعمال شود. خشونت روانی هر چند آثار ظاهری هم‌چون کبودی و شکستگی از خود برجای نمی‌گذارد اما تاثیرات عمیق آن بر فرد قربانی می‌تواند منجر به عوارض زیادی از جمله خودکشی شود. در این نوشته یکی از انوع کمتر معرفی شده خشونت روانی با عنوان پدیده چراغ گاز را معرفی می‌کنیم.

پدیده چراغ گاز، پروسه‌ای است که در آن فرد سواستفاده‌گر ادراک، حافظه و قدرت تعقل و استدلال قربانی را مورد هدف قرار می‌دهد و سعی می‌کند طی فرایندی حساب شده به گونه‌ای آن‌ها را زیر سوال ببرد که فرد قربانی خود را دیوانه، کم‌حافظه یا بیمار فرض کند و برای خودش اعتبار و صلاحیت داشتن دیدگاه مستقل را قایل نشود.

اصطلاح چراغ گاز از فیلم چراغ گاز[1] (Gaslight) گرفته شده است که در آن شخصیت مرد، گریگوری،  عامدانه سعی دارد با دستکاری و کنترل ذهن، دوستان و محیط فیزیکی اطراف همسرش، پائولا، کاری کند که او ثبات روانی‌اش را از دست دهد تا بتواند کنترل  ثروت او را به دست گیرد. در فیلم می‌بینم که گریگوری چگونه ظرف چندین ماه با برنامه‌ریزی دست به کارهایی می‌زند که پائولا را نامتعادل نشان دهد. مثلا گل‌سینه جواهر گران‌قیمت پائولا را از کیفش برمی‌دارد و او را وامی‌دارد که به تصویر ذهنی واضحش از اینکه گل سینه را در کیفش گذاشته بود، شک کند. میزان نور چراغ ها را در خانه به تناوب دستکاری می‌کند و وقتی پائولا به آن اشاره می‌کند او را گیج و کم حواس می خواند. به او القا می‌کند که حالش خوب نیست و بهتر است استراحت کند. سعی دارد به بهانه محبت، او را مدام ایزوله کند و در نتیجه بیشتر تحت سیطره خود در آورد.

اصطلاح چراغ گاز از دهه هشتاد میلادی وارد عرصه روانکاوی شد. همان‌گونه که پیش‌تر گفتیم، این اصطلاح به رفتاری اشاره دارد که فرد سواستفاده‌گر عامدانه یا ناخودآگاه سعی در دیوانه کردن و دیوانه جلوه دادن قربانی خود دارد. در این فرایند فرد سواستفاده‌گر سعی می‌کند به فرد قربانی این حس را بدهد که واکنش‌ها، برداشت‌ها، خاطرات و باورهایش نه تنها غلط هستند بلکه تنها رفتارهایی دیوانه‌وار هستند که هیچ دلیل و پشتوانه‌ای هم ندارند. معمولا این رفتار همراه با منزوی کردن قربانی صورت می‌گیرد تا قربانی نتواند از سایرین کمک بگیرد و قدرت فرد سواستفاده‌گر نسبت به قربانی بیشتر شود.

به طور کلی  خشونت چراغ گاز در هر دو جنس رخ می‌دهد اما بر اساس آمار، زنان بیشتر نقش قربانی  و مردان بیشتر نقش سواستفاده‌گر را در این پدیده دارند.

هدف از اعمال پدیده چراغ گاز چیست؟ 

باید بدانیم که این نوع سواستفاده روانی، لزوما هدفمند و برنامه‌ریزی‌ شده در راستای یک هدف مشخص صورت نمی‌گیرد. بنابراین وقتی درباره هدف یا خواسته فرد سواستفاده‌گر صحبت می‌کنیم، درواقع می‌خواهیم بدانیم چرا این کار به فرد سواستفاده‌گر حس رضایت و آرامش خاطر می‌دهد. معمولا این افراد اهداف چندگانه دارند. به طور کلی فرد سواستفاده‌گر حس یا خواسته‌ای دارد که با آن احساس راحتی ندارد و نمی‌تواند آن را بپذیرد یا قابل توجیه بداند. بنابراین سعی می‌کند آن را به کسی دیگر نسبت دهد یا انکارش کند و این انکار می‌تواند به انکار افرادی که آن چیز را باور دارند نیز بیانجامد. فرد سواستفاده‌گر می‌خواهد امکان هر نوع مخالفت با نظرش را از بین ببرد. بنابراین تعقل، حافظه، استقلال و ثبات شخصیت قربانی را مورد حمله قرار می‌دهد تا با از بین بردن آن‌ها، قربانی توان مخالفت نداشته باشد، چالشی ایجاد نکند و تابع محض باشد.

پدیده چراغ گاز چگونه اعمال می‌شود؟ 

نحوه اجرای این کار می‌تواند بسیار متنوع و متفاوت باشد. بنابراین صرفا جهت روشن شدن بحث دو نمونه فرضی را توصیف می‌کنیم:

مورد اول: زنی گوشی تلفن را برمی‌دارد و صدای همسرش را می‌شنود که مشغول مکالمه با زنی دیگر و ابراز علاقه به او است. گوشی را می‌گذارد و بعد از غلبه به احساساتش تصمیم می‌گیرد که مسئله را با همسرش مطرح کند. پاسخی که می‌گیرد این‌گونه است: «خیالاتی شدی؟ این‌قدر ذهنت مشغول این چیزهاست توهم برت داشته. من اصلا با تلفن حرف نزدم. حالت خرابه.» زن چون قدرت اثبات ندارد ناچار موضوع را مسکوت می‌گذارد. اما چون نسبت به روابط همسرش مشکوک شده است، سعی می‌کند بیشتر مراقب باشد. او متوجه می‌شود در ساعاتی که قرار بوده در خانه نباشد، همسرش با تلفن با زنی صحبت می‌کند و به نظرش می‌رسد که رابطه آن‌ها عادی نیست. وقتی این یافته و روند را با همسرش در میان می‌گذارد و از او توضیح می‌خواهد، همسرش ضمن متهم کردن او به شکاک بودن، فضول بودن، خیالاتی بودن، مریض بودن و… سعی در پنهان‌کاری بیشتر می‌کند. طی چند ماه بعدی همسرش حافظه زن را همواره مورد هدف قرار می‌دهد و او را متهم به گیج بودن و خیالاتی بودن و توهم داشتن می‌کند، به گونه‌ای که گویا او از پس امور روزانه‌اش نیز برنمی‌آید. زن در اثر استیصال شک به استیصال همسرش و تلقین‌های او کم‌کم اعتماد به نفسش را از دست می‌دهد، باور می‌کند که دچار توهم شده و بیمار است و درصدد درمان این بیماری برمی‌آید.

مورد دوم: زنی در محیط کار با مردی از همکاران مواجه است که دایم سعی دارد به او نزدیک شود. زن تمایلی به این رابطه ندارد و سعی می‌کند خود را عقب بکشد. مرد اما با شدت بیشتری جلو می‌آید و رفتارهایش شکل آزار جنسی می‌گیرد. مثلا در حین کار تماس بدنی ایجاد می‌کند یا نگاه‌های خیره به بدن زن دارد. وقتی زن به این رفتار اعتراض می‌کند ابتدا با این جواب‌ها مواجه می‌شود: «چرا الکی خیال پردازی می‌کنید؟ چرا یک مسئله کوچک را بزرگ می‌کنید؟ چرا این‌قدر حساس هستید؟ من اصلا منظورم این نبوده است. حتما شما خودت به من علاقه داری می‌خواهی الکی به این بهانه به من نزدیک بشوی…» و پاسخ‌هایی از این دست. مرد علی‌رغم این اعتراض‌ها به کارش ادامه می‌دهد و هر اعتراضی را این‌گونه خفه می‌کند. سعی می‌کند به زن بقبولاند که همه این رفتارها عادی هستند و او بی‌دلیل حساس است.

چرا قربانی از این چرخه ناسالم بیرون نمی‌آید؟

شاید با خواندن مثال‌ها این سوال برایتان ایجاد شود که چرا قربانی دانسته‌های مسلم خودش را زیر پا می‌گذارد و تن به حرف فرد سواستفاده‌گر می‌دهد. دلایل متنوعی برای ادامه این چرخه بیمار وجود دارد.

از مهم‌ترین دلایلِ ماندن در این چرخه وابستگی‌ عاطفی قربانی به فرد سواستفاده‌گر، فرهنگ سکسیسم در جامعه، تفاوت سطح قدرت بین‌ قربانی و سو‌استفاده‌گر و عواقب خروج از این رابطه است.

اغلب قربانی و سواستفاده‌گر رابطه نزدیکی با‌ هم دارند. این رابطه نزدیک مخصوصا اگر عاطفی و توام با وابستگی باشد، توان مقاومت فرد قربانی را کمتر می‌کند. درواقع قربانی در این شرایط محتمل‌تر است که وارد بازی شود و با باورِ حرف‌های کسی که دوستش دارد، نگران ترک شدن توسط او است و توان دیدن ناراحتی و دل‌شکستگی‌اش را ندارد، قبول کند که کم‌حافظه، متوهم، بیمار، شکاک و… است.

در موارد دیگری نیز قربانی و سواستفاده‌گر در سطح نابرابری از قدرت هستند و به نوعی قربانی زیردست فرد سواستفاده‌گر است. به همین علت مقابله با سواستفاده‌گر عواقب زیادی می‌تواند برای فرد قربانی داشته باشد. مثلا شغلش را از دست بدهد یا کودکانش را نتواند پیش خودش نگه‌دارد یا دلایلی دیگر از این قبیل.

از دیگر عواملی که به پدیده چراغ‌گاز دامن می‌زند، وجود فرهنگ سکسیسم در جامعه است. نرم‌های جنسیتی جامعه سکسیستی در خیلی از موارد به نفع فرد سواستفاده‌گر است و درنتیجه فرد قربانی نمی‌تواند در برابر فشار سکسیستی مقاومت کند. مثلا در جامعه سکسیستی این باورهای کلیشه‌ای وجود دارد که زنان خیلی احساساتی هستند یا مثلا زنان حسود هستند. این باورها به فرد سواستفاده‌گر کمک می‌کند که در توجیه رفتارش و به شک انداختن فرد قربانی به او بگوید‌: «تو الکی موضوع را بزرگ می‌کنی یا تو زیادی حساس هستی و قصه آن‌گونه که تو فکر می‌کنی نیست.»

پدیده چراغ گاز در زمان خیانت 

یکی از شرایطی که اعمال پدیده چراغ گاز در آن رایج است، زمان خیانت در رابطه است. در چارچوب یک رابطه منجر به خیانت، معمولا فردی که احساس نارضایتی دارد خود را مجاز می‌داند که رضایتِ یافت نشده در رابطه را در جایی دیگر جستجو کند. از طرفی  ممکن است ادعا کند همسر/ شریکشان از این ماجرا آسیبی نمی‌بیند چون آن‌ها (فرد خیانت‌کار) حمایت مالی و عاطفی لازم را از همسر/شریک و فرزندانشان می‌کنند. سپس وقتی به هر دلیلی این رابطه در شرف آشکار شدن باشد یا آشکار شود، بازی چراغ‌گاز می‌تواند شروع شود.

معمولا خیانت با دروغ همراه است. دروغ به صورت آگاهانه و عامدانه برای پنهان کردن حقیقت یا گمراه کردن فردِ مقابل انتخاب می‌شود. دو شیوه برای دروغ گفتن وجود دارد: پنهان کردن عامدانه حقیقت  یا  گمراه کردن عامدانه مخاطب. در هر دو این حالت‌ها آگاهانه و عامدانه بودن تصمیم فرد مطرح است.

کسی که تنها پنهان‌کاری می‌کند کارش نسبتا ساده‌تر است چون چیز جدیدی جای حقیقت نباید بسازد. از طرفی این حس وجود داد که مرتکب خطا نشده است و تنها چیزی را که باعث ناراحتی فرد مقابل (همسر/شریک فعلی‌ش) می‌شود از او پنهان کرده است تا آسیب نبیند. اما کسی که اطلاعات دروغ می‌دهد معمولا باید قصه جدید بسازد و کارش سخت‌تر است.

وقتی شریک/ همسری که به او خیانت شده شروع به پرسیدن سوال کند معمولا چون به فرد خیانت‌کار حس ناامنیِ آشکار شدنِ دروغ‌هایش را می‌دهد، فرد خیانت‌کار را ترغیب به شروع بازی چراغ‌ گاز می‌کند. فرد خیانت‌کار ماجرا را به شکلی تغییر می‌دهد که بتواند همسر/شریکش را قانع کند که گیج، فراموش‌کار، دیوانه یا پارانویید است.

معمولا مرد چیزی را که زن باور دارد انکار می‌کند و سعی می‌کند به او بقبولاند که مشکل از خودش است. مثلا زنی که در مثال اول متوجه مکالمه تلفنی همسرش با زنی دیگر می‌شود این پاسخ‌ها را می‌گیرد: «همه این‌ها خیالات خودت است. خیالاتی‌ شدی و …»

واکنش‌های زنان خیانت دیده به پدیده چراغ گاز موفق

زنان معمولا واکنش‌های متفاوتی دارند اما تقریبا روندی یکسان در این پاسخ‌ها وجود دارد.

انکار: در اولین مرحله مواجه با این پدیده،  زنان ابتدا احساسات یا برداشت خود را درباره رابطه خارج از ازدواج همسر/ شریکشان انکار می‌کنند و حتی اگر مطمئن باشند فلان واقعه رخ داده خود را قانع می‌کنند که معنای خاصی ندارد یا خودشان را بابت این اتفاقات متهم می‌کنند و مقصر می‌دانند و فکر می‌کنند اگر فلان و بهمان کنم حتما دیگر این اتفاق رخ نمی‌دهد.

پاک دیوانه شدم:  وقتی فرایند عامدانه چراغ‌گاز که شامل انکارها، دروغ‌ها و تلقین‌های حساب‌شده است، طی یک دوره زمانی با شدت و مکرر انجام شود، زن به این نتیجه می‌رسد که اگر او (همسر/شریکش) دیوانه نشده است،  پس حتما من دیوانه شدم و حافظه‌ام را از دست دادم. او می‌داند که این واقعه اتفاق افتاده اما نمی‌تواند آن را ثابت کند. او خواب ندیده یا تصور نکرده که مثلا تلفن را که برداشته صدای همسرش و زنی دیگر را در مکالمه‌ای عاطفی شنیده است. اما این واقعه را نمی تواند اثبات کند و با انکار عمیق از طرف همسر/ شریکش مواجه است. پس ممکن است به این نتیجه برسد که واقعا به ورطه فکر و خیال افتاده و عقلش را از دست داده است. در همین حال که زن با این احساسات دست به گریبان است با مشکل دیگری نیز مواجه می‌شود: او می‌داند که واقعیت هر چه باشد، رابطه‌اش با شریک/ همسرش را هم از دست داده است.

از طرفی تا وقتی نتواند این وقایع را به نزدیکانش ثابت کند احتمالا حمایتی نیز از آن‌ها نخواهد دید و قادر نخواهد بود که وارد مرحله سوگ رابطه‌اش شود. بنابراین بسیار زیاد دیده می‌شود که فرد قربانی تنها به این دلیل خود را در رابطه نگه می‌دارد تاحداقل برای خودش ثابت شود که حق با او بوده تا بتواند به مرحله سوگ رابطه وارد شود.

سوگ: سوگواری توام با انکار، زمانی شروع می‌شود که خبر رابطه خارج از دایره وفاداری به گوش فرد برسد. برخی با عصبانیت و استرس به این خبر واکنش نشان می‌دهند و برخی با انکار. سوگ گاه  از مرحله پیش از پذیرش کاملِ واقعه شروع می‌شود که درواقع در چنین مواردی از زمانی است که شک زن آغاز شده است. سپس بعد از اینکه شک زن به یقین بدل شد سوگ نیز به مرحله اصلی خود وارد می‌شود. سوگ نمی‌تواند تا زمانی که فرد سواستفاده‌گر  به زن دروغ می‌گوید یا رابطه‌اش را انکار می‌کند کمکی کند. تا زمانی که قصه کامل و روشن نشده باشد، زن نمی‌تواند کامل مرحله از دست دادن و سوگواری را تجربه کند و بنابراین سوگواری موثر نیست. با مرگ، جنازه‌ای وجود دارد که اثبات از دست دادن است. با حکم طلاق به قطعیت پایان رابطه می‌رسیم و می‌توان از دست دادن را باور کرد و برایش سوگواری کرد. اما وقتی در رابطه به صورت کلامی یا غیرکلامی این پیام را می‌گیریم که «نه، رابطه تمام نشده، سر جایش است، همه چیز عادی است و فقط تو دیوانه شده‌ای، عقلت را از دست داده‌ای» و از طرفی هم‌زمان خیانت نیز رخ می‌دهد، زن در موقعیت دردناکی گیر می‌افتد که نمی‌تواند سوگواریِ پایان رابطه را کامل انجام دهد.

احساس انکار شدن، بی‌حسی، ترس، خشم، ناامیدی، گیج شدن، جستجو‌گری، امید و آرزوی برگشت به گذشته، خشم، گناه و افسردگی  می‌تواند در وجود زنان شکل بگیرد و زن را فرسوده کند.

تعداد زیادی از این زنان علی‌رغم فرسوده شدن نمی‌توانند از این چرخه خارج شوند چون در طی این مسیر اعتماد به نفس و شخصیت فردی‌شان به شدت تخریب شده است و تنها رسیدن به قطعیت است که می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا باور کنند اشتباه و ایراد از آن‌ها نبوده است.

توجیه مردانه

«حتی اگر کرده باشم کاری غیر از سایر مردان نکردم. اغلب مردها این کار را می‌کنند. چقدر سخت می‌گیری.» این‌ها نیز بخشی از پروسه چراغ گاز است چون سعی در باوراندن این منطق به فرد دارد که حق اعتراض ندارد چون چیزی خلاف طبیعت و هنجارها رخ نداده است، پس نباید «شلوغش کند.» در این مرحله حتی متهم کردن قربانی نیز بسیار رایج است: «تو در سکس بسیار سرد بودی پس راهی جز این برای من نبود. هر مرد دیگری هم جای من بود، با توجه به شرایط جنسی تو جز این نمی‌کرد. تو فقط مسایل را به نفع خودت و از منظر خودت می‌بینی. تو نیازها و شرایط من را درک نمی‌کنی.»

اشتباهات رایج در برخورد با قربانی

«حسود نباش. حساس نباش. ببین چرا این کار را کرده.»  این حرف‌ها نه تنها غلط هستند بلکه تقویت گفتمانی سکسیستی نیز هستند. معمولا این حرف‌ها خطاب به هیچ مردی در شرایط مشابه گفته نمی‌شود. این حرف‌ها تنها موجب حس ناامنی بیشتر و ناکافی بودن در قربانی می‌شود و او را بیشتر در موضع ضعف قرار می‌دهد.

«چرا این‌قدر ضعیفی؟ چرا بیرون نمیای از این رابطه؟ چه اهمیتی دارد که ظن تو درست است یا غلط، چون اذیت می‌شوی باید بیرون بیای وگرنه مقصر خودت هستی» درست است که شما نمی‌توانید به فرد کمک کنید تا واقعیت را بفهمد اما زیر سوال بردن شرایط و توانایی‌های او، به منزله همراه شدن با فرد سواستفاده‌گر است و مطلقا اخلاقی نیست. می‌توان به فرد کمک کرد که روندهای سکسیستی موجود در شرایط را ببیند، پی ببرد که اتهاماتی که به او زده می‌شود عامدانه است، اعتماد به نفسش تقویت شود، خود متوجه شود که ادامه این شرایط به سودش نیست و از چرخه‌ رابطه ناسالم بیرون بیاید. اما باید درک کنیم که گاه فرد تنها با اطمینان یافتن از دانسته‌هایش اعتماد به نفسش تقویت می‌شود و حس ناکافی بودنش از بین می‌رود و این روند ممکن است زمانی طولانی بطلبد. بنابراین نباید بابت ماندن در این رابطه سرزنش شود.

«چه فرقی دارد حقیقت ماجرا چیه؟ شاید هیچ وقت حقیقت مشخص نشه. تو باید از این رابطه‌ که باعث آزارت شده بیای بیرون» این سخن هر چند منطق درستی دارد اما به شیوه نادرست مطرح شده است. درست است که قربانی شاید هرگز نفهمد حقیقت ماجرا چه بوده است چون آشکار شدن حقیقت نیاز به عواملی خارج از رابطه دونفره او با فرد سواستفاده‌گر دارد اما دانستن حقیقت برای او مهم است و فرق دارد که قصه را بداند یا نه. همان‌طور که در بخش سوگ گفته شد، بسیاری از قربانیان تا زمانی که حقیقت را ندانند نمی‌توانند وارد مرحله سوگواری موثر برای رابطه شوند. از طرفی دانستن حقیقت تاییدی بر درستی دید و ادراک آنهاست و کمک می‌کند اعتمادبه‌نفس از دست‌رفته به آنها بازگردد.

Resources:

Abramson, K. (2014). Turning up the lights on gaslighting. Philosophical Perspectives28(1), 1-30.

Gass, G. Z., & Nichols, W. C. (1988). Gaslighting: A marital syndrome.Contemporary Family Therapy10(1), 3-16.

Manso, J. M. M., Alonso, M. B., Sánchez, M. E. G. B., & Barona, E. G. (2011). Psychological abuse in young couples: Risk factors. Journal of Social Service Research37(5), 555-570.

Moreno-Manso, J. M., Blázquez-Alonso, M., García-Baamonde, M. E., Guerrero-Barona, E., & Pozueco-Romero, J. M. (2014). Gender as an explanatory factor of psychological abuse in dating couples. Journal of Social Service Research40(1), 1-14.


[1] فیلمی آمریکایی ساخته جرج کیوکر، اقتباسی از نمایش‌نامه خیابان فرشته اثر پاتریک هامیلتون که در ۴ مه ۱۹۴۴ به اکران درآمد (ویکی پدیا).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *