ماخذشناسی مقالات علمی درباره خشونت علیه زنان- بخش اول

خشونت بس: از این پس سعی خواهیم کرد در بخش ماخذشناسی سایت  مقالات، کتاب ها و پایان نامه های مرتبط با خشونت علیه زنان را منتشر کنیم. برای راحتی دسترسی و به روز کردن، این ماخذشناسی براساس حروف الفبا خواهد بود.

الف

  • آقاخانی، کامران؛ آقابیگلویی، عباس و چهره‌ای، علی (1381). بررسی خشونت فیزیکی توسط همسر علیه زنان مراجعه‌کننده به مرکز پزشکی قانونی تهران در پاییز 1379. مجله علوم پزشکی رازی، 9(31)، 490-485.

چکیده:

خشونت علیه زنان یکی از معضلات اجتماعی در تمام کشورهای دنیا به‌حساب‌ می‌آید. این معضل اجتماعی علاوه بر ایجاد مشکلات جسمی و روانی در شخص مضروب، موجب بروز عواقب جبران‌ناپذیر اجتماعی نیز‌ می‌گردد. لذا در این مطالعه سعی شده است تا موارد ارجاعی آزار فیزیکی به سازمان پزشکی قانونی بررسی شود تا با استفاده از نتایج این طرح بتوان گامی موثر در جهت رفع این پدیده ضداجتماعی در جامعه برداشت. این مطالعه به‌صورت مقطعی به بررسی همسر آزاری، فراوانی انواع و عوامل موثر بر آن در پاییز 1379 پرداخته است. در این بررسی برای جمع‌آوری داده‌ها از تمام زنانی که جهت معاینه به‌منظور تایید همسرآزاری در پاییز 1379 به بخش معاینه زنان سازمان پزشکی قانونی تهران مراجعه کرده بودند، استفاده شد و برای هر یک از آن‌ها پرسشنامه‌ای شامل مشخصات دموگرافیک، نوع و دفعات و سابقه همسرآزاری، علل اختلاف در خانواده در اطلاعات دموگرافیک همسر فرد مراجعه‌کننده تکمیل گردید. 87.2% زنان موردپژوهش تحصیلات دیپلم یا پایین‌تر از آن داشتند. میانگین و دامنه تغییرات سنی زنان موردبررسی 28.9 (29.8-28) سال و میانگین و دامنه تغییرات سنی ازدواج آن‌ها 20.2 (20.8-19.6) سال بوده است. 68.7% آن‌ها توسط آلت‌های ضرب‌وجرح مورد آزار قرارگرفته بودند و 58.7% آن‌ها سابقه آزار و تنبیه بدنی فرزندان را از سوی همسرانشان ذکر‌ می‌کردند. 40.1% و 42.41% از همسران آزار رسان به ترتیب از مشروبات الکلی و مواد مخدر استفاده‌ می‌نمودند. با نگاه کلی به نتایج این طرح، عواملی مانند جوان بودن زوج‌ها، سطح تحصیلات پایین هر یک از زوج‌ها، خانه‌دار بودن، مصرف الکل و مواد مخدر توسط همسر آزار رسان از مهم‌ترین عوامل مربوط به همسرآزاری‌ می‌باشند لذا آموزش‌های همگانی و اختصاصی در این زمینه جهت مقابله با این معضل اجتماعی و نیز گزارش این موارد توسط پزشکان و روان‌پزشکان جهت پیشگیری از عوارض وخیم‌تر توصیه‌ می‌گردد.

نسخه پی دی اف مقاله

  • اباذری، یوسف علی؛ صادقی فسایی، سهیلا و حمیدی، نفیسه (1387). احساس ناامنی در تجربه زنانه از زندگی روزمره. زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)،6(1)، 103-75.

چکیده:

هدف مقاله حاضر بررسی احساس ناامنی در تجربه‌ای است که زنان از زندگی روزمره در فضاهای شهری دارند. اگرچه ممکن است فضاهای شهری مخاطرات گوناگونی را برای اقشار اجتماعی مختلف ایجاد کند، اما به نظر‌ می‌رسد زنان به دلیل داشتن بدن زنانه‌ای که‌ می‌تواند از سوی مردان با خطراتی چون تجاوز و اعمال خشونت مواجه شود، تجربه ویژه‌ای از احساس ناامنی از زندگی در فضای شهری را تجربه‌ می‌کنند و این تجربه در میان گروه‌های مختلف زنان و در طبقات اجتماعی مختلف، دارای برخی ویژگی‌های مشابه است. برای تشریح این تجربه ویژه زنانه، در این مقاله به مصاحبه با چهل تن از زنان ساکن در شهر تهران پرداخته و از آنان خواسته‌ایم که به تشریح نحوه مدیریت بدن خود در مواجهه با خطرات شهری و نیز احساس ناامنی حاصل از زندگی و آمدوشد در فضاهای شهری بپردازند.

نسخه پی دی اف مقاله

  • احدی، هما؛ خدیوزاده، طلعت؛ سیدی علوی، قدسیه و اسماعیلی، حبیب اله (1382). ختنه زنان در میناب: شیوع، آگاهی و نگرش. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین، 28، 14.

چکیده:

زمینه: ختنه زنان یکی از مشکلات بهداشتی در برخی از جوامع است. این عمل به معنی بریدن و برداشتن بخش‌های مختلف دستگاه تناسلی زنان براساس اهداف فرهنگی یا دلایل غیرطبیعی است که در چهار درجه مختلف انجام می‌شود.

هدف: مطالعه به‌منظور تعیین شیوع و میزان آگاهی زنان سنین باروری شهر میناب در مورد ختنه زنان در سال 1381 انجام شد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه توصیفی تحلیلی، 400 زن 15 تا 49 ساله مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی ـ درمانی شهر میناب به روش نمونه‌گیری غیر احتمالی و مبتنی بر هدف گزینش شدند. اطلاعات لازم با استفاده از پرسش‌نامه پژوهش‌گر ساخته، سنجش میزان آگاهی و نگرش از طریق مصاحبه نیمه سازمان‌یافته و همچنین به کمک فهرست مشاهده جمع‌آوری شد. داده‌ها با استفاده از آزمون تی، مجذور کای و واریانس یک‌طرفه تحلیل شد.

یافته‌ها: شیوع ختنه 70 درصد بود که در بین زنان ختنه شده، ختنه درجه‌یک 87.4% و ختنه درجه‌دو 12.6% بود. میانگین نمره آگاهی در گروه ختنه شده در مورد بهداشت باروری 1.6±2.1 و گروه ختنه نشده 1.7±3.05 از 13 نمره و این اختلاف ازنظر آماری معنی‌دار بود (0.001>P). میانگین نمره نگرش گروه ختنه شده 10.9±36.5 و گروه ختنه نشده 9.0±47.7 و این اختلاف از نظر آماری معنی‌دار بود (0.00>P).

نتیجه‌گیری: ضعیف بودن آگاهی و نگرش افراد موردمطالعه، لزوم آموزش مردم منطقه و اهمیت مراکز بهداشتی ـ درمانی در افزایش سطح آگاهی و تغییر نگرش‌های مردم را نشان می‌دهد.

نسخه پی دی اف مقاله

  • احمدی، بتول؛ علی محمدیان، معصومه؛ گلستان، بنفشه؛ باقری یزدی، سیدعباس و شجاعی زاده، داوود (1385). تاثیر خشونت‌های خانگی بر سلامت روان زنان متاهل در تهران. مجله دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، 4(2)، 35-44.

چکیده:

زمینه و هدف: خشونت علیه زنان در سراسر جهان یکی از اولویت‌های بهداشت همگانی است. اگرچه نتایج تحقیقات و اطلاعات جمع‌آوری شده موجب افزایش آگاهی و حساسیت جامعه نسبت به این معضل سلامتی زنان گردیده، ولی شرم، حیا و ترس زنان و عدم پاسخگویی و مسئولیت‌پذیری نظام بهداشتی – درمانی جامعه نسبت به آن موجب سکوت و انزوای زنان قربانی و غفلت از پیامدهای آن بر سلامت جسمی و روانی آنان شده است. پیامدهای خشونت خانگی بر سلامت روان زنان شامل افسردگی، اضطراب، استرس و رفتارهای خودکشی و آسیب به خود‌ است. هدف این مطالعه مقطعی تعیین میزان فراوانی انواع خشونت خانگی و تاثیر آن بر وضعیت بهداشت روان زنان متاهل تهرانی است.

روش کار: از 1189 نفر نمونه زن متاهل 15 سال به بالای ساکن شهر تهران که در محل سکونتشان پرسشگری شده‌اند.

نتایج: 35.7% تحت انواع خشونت خانگی قرار گرفته‌اند که به تفکیک 30% تحت خشونت جسمی، 29% خشونت روانی و 10% خشونت جنسی بوده‌اند. لازم به ذکر است که در این مطالعه بعضی از افراد نیز تحت انواع مختلف خشونت خانگی قرار داشته‌اند. مشت، لگد و سیلی با بیشترین فراوانی (91%) و هل دادن (80%) شایع‌ترین نوع خشونت جسمی، تحقیر، توهین و یا ناسزا با فراوانی (93%)، تهدید و ارعاب (83%) شایع‌ترین انواع خشونت‌های روانی اعمال‌شده علیه زنان نمونه بوده است. از لحاظ وضعیت سلامت روان، 34.1% نمونه‌ها مشکوک به اختلال روانی (اضطراب و افسردگی) بوده‌اند. این میزان در افرادی که تحت خشونت خانگی قرار داشته‌اند 3.5 برابر افرادی است که تحت خشونت خانگی نبوده‌اند (0.0001>P، 4.58-2.72 95%CI: 3.5OR=).

نتیجه‌گیری: بررسی برخی عوامل موثر در ارتکاب خشونت علیه زنان نشانگر وجود ارتباط معنی‌دار آماری بین اعتیاد همسر، وضعیت اقتصادی پایین و تعداد بیشتر فرزندان در خانواده‌ است (0.001>P).‌ می‌توان گفت زنان تحت خشونت خانگی احتمالا بیشتر دچار اختلالات روانی از قبیل افسردگی و اضطراب هستند و با توجه به این نتایج خشونت به‌عنوان یک شاخص سلامت زنان اهمیت زیادی دارد. بنابراین افزایش آگاهی و هوشیاری ارایه دهندگان مراقبت‌های بهداشتی در غربالگری قربانیان و انجام اقدامات حمایتی و اطلاع‌رسانی عمومی‌ می‌تواند در کاهش آسیب‌های جسمی و روانی در زنان تحت خشونت موثر باشد.

نسخه پی دی اف مقاله

  • احمدی، بتول؛ ناصری، سیمین؛ علی محمدیان، معصومه؛ شمس، محسن؛ رنجبر، زینب؛ شریعت، مامک؛ ابراهیم پور، عزیزه؛ پوررضا، ابوالقاسم؛ محمودی، محمود و یونسیان، مسعود (1387). دیدگاه زنان و مردان تهرانی و صاحب‌نظران درباره خشونت خانگی علیه زنان در ایران: یک پژوهش کیفی. مجله دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، 6(2)، 67-81.

چکیده:

زمینه و هدف: خشونت خانگی علیه زنان علاوه بر جنبه‌های انسانی و حقوق بشری، یک مشکل عمده سلامتی به‌حساب‌ می‌آید و عواقب جسمی، روانی و اجتماعی آن‌ می‌تواند سلامت زنان، خانواده و جامعه را به خطر اندازد. این پدیده اختصاص به یک منطقه جغرافیایی و یا طبقه خاص اجتماعی ندارد و در همه جوامع و تمام لایه‌های اجتماعی قابل‌ردیابی است، هرچند میزان شیوع، نوع، شدت، عواقب و عوامل خطر آن متفاوت است. در این مقاله عوامل زمینه‌ساز بروز خشونت خانگی علیه زنان در ایران و راهکارهای پیشگیری از آن از دیدگاه زنان و مردان تهرانی و صاحب‌نظران ارایه شده است.

روش کار: در این پژوهش کیفی، ابتدا جلسات بحث گروهی متمرکز با حضور 50 زوج از مناطق مختلف شهر تهران در 8 گروه و در طی دو روز انجام شد. از جنسیت، سطح سواد و سابقه خشونت خانگی به‌عنوان ملاک‌های تقسیم افراد به گروه‌های هشت‌گانه استفاده گردید و نتایج حاصل از بحث‌ها دسته‌بندی و تحلیل شد. سپس با تشکیل نشست کارشناسی با حضور 50 نفر از صاحب‌نظران و متخصصان علمی و اجرایی رشته‌های مختلف از بخش‌های دانشگاهی و تحقیقاتی، سازمان‌های سیاست‌گذاری و اجرایی زیرمجموعه سه قوه مقننه، قضاییه و مجریه و مراکز زنان در سه گروه آموزش عمومی و اطلاع‌رسانی به جامعه، نقش نظام بهداشتی و نظام قضایی کشور به بحث و تبادل‌نظر پرداخته و نتایج در نشست عمومی نهایی شد.

نتایج: عوامل زمینه‌ساز ازنظر زوج‌ها و صاحب‌نظران در چهار گروه عوامل فرهنگی اجتماعی، عوامل اقتصادی، عوامل قانونی و حقوقی، و عوامل پزشکی، و راهکار‌های پیشگیری و کنترل در سه دسته راهکارهای آموزشی، قانونی و حمایتی ارائه گردید.
نتیجه‌گیری: آموزش و اطلاع‌رسانی مناسب برای زوجین و جامعه، تأکید بر مسئولیت نظام سلامت و توانمندسازی کارکنان و پزشکان برای کمک به آسیب دیدگان و زنان در معرض خشونت، شفاف‌سازی، اصلاح و رفع خلاهای قانونی و تقویت ضمانت اجرایی قوانین، تاسیس مرکز ملی پژوهش و برنامه‌ریزی، احداث مراکز امن برای زنان آسیب‌دیده از راهکار‌های ضروری است.

نسخه پی دی اف مقاله

  • اعزازی، شهلا (1383). ساختار جامعه و خشونت علیه زنان. رفاه اجتماعی،4(14)، 47-84.

چکیده:

خشونت پدیده‌ای تاریخی و جهانی است که در همه جوامع و تمام ادوار وجود داشته است. توجه به این پدیده از دهه 70 میلادی آغاز شد و پژوهش‌های متعددی در این حوزه انجام گرفت. بررسی در باب خشونت با مشکلاتی همراه است. در این پژوهش‌ها محقق وارد حوزه خصوصی و صمیمی خانواده‌ می‌شود و در خصوص رفتاری حساس از افراد سوال‌ می‌کند. وجود خشونت در خانواده از طرف قربانی به علل مختلف پنهان نگاه داشته‌ می‌شود، فراموش‌ می‌شود و یا در بیان آن اغراق‌ می‌شود. نبود آمار در خصوص افراد در معرض خشونت، مشکل دیگری در راه دست‌یابی به نمونه معرف است. مشکل دیگری که در بررسی‌های خشونت مشاهده‌ می‌شود تبیین‌های نظری موجود است. بسیاری از دیدگاه‌های نظری موجود عوامل موثر در بروز خشونت را در سطح ویژگی‌های «فردی مانند» و یا در سطح «خانوادگی مانند» در نظر‌ می‌گیرند. کلیه این عوامل در شناخت صحیح از پدیده تأثیر دارند.

نظریه‌پردازان فمینیست تبیین‌های فردی یا خانوادگی را در باب خشونت، برای توضیح کافی نمی‌دانند. هرچند معتقد هستند این عوامل‌ می‌تواند به‌مثابه عاملی تشدیدکننده رفتار خشن عمل کند، تأکید آنان بر وجود ساختار نابرابر روابط قدرت میان زنان و مردان در جامعه و نهادهای آن است. توجه آنان متوجه ساختار مردسالارانه‌ای در جامعه است که به مردان اجازه اعمال قدرت بر زنان را‌ می‌دهد. از این دیدگاه خشونت عمل انفرادی یک مرد علیه یک زن نیست که با استفاده از ویژگی‌های فردی تحت بررسی قرار گیرد، بلکه خشونت رفتاری است که از جانب مردان جامعه بر روی زنان جامعه اعمال‌ می‌شود. خشونت یک ابزار نظارتی مهم است که هم بازتاب روابط نابرابر قدرت در جامعه است و هم به حفظ روابط نابرابر قدرت کمک‌ می‌کند.

با نگاهی به تحقیقات انجام‌شده در ایران ناهماهنگی میان داده‌های کسب‌شده مشخص‌ می‌شود. هم‌چنین مشخص‌ می‌شود که در اکثر بررسی‌ها عوامل موثر بر خشونت به‌صورت متغیرهای فردی و خانوادگی بحث و بررسی شده‌اند. این مقاله با توجه به دیدگاه فمینیستی سعی در مشخص کردن اهمیت ساختار نابرابر قدرتی دارد که در حوزه‌های اقتصاد، قوانین، نیروهای نظارتی جامعه و نهادهای حمایتی جامعه حضور دارد و بر توجه به ساختار جامعه که مردان را تشویق به اعمال خشونت و زنان را وادار به تحمل آن‌ می‌کند تاکید‌ می‌کند.

نسخه پی دی اف مقاله

  • اعظم آزاده، منصوره و دهقان فرد، راضیه (1385). خشونت علیه زنان در تهران: نقش جامعه‌پذیری جنسیتی، منابع در دسترس زنان و روابط خانوادگی. زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)، 14، 159-179.

چکیده:

پژوهش‌هایی که تاکنون در زمینه‌ی خشونت علیه زنان انجام‌گرفته به این واقعیت که خشونت خانگی از اختلال در تعاملات سالم اجتماعی و خانوادگی و عدم دسترسی به منابع باارزش نتیجه‌ می‌شود کمتر توجه نموده‌اند. بنابراین در این مقاله سعی‌ می‌شود علاوه بر توجه به عواملی همچون شکل روابط در خانواده جهت‌یاب، شیوه جامعه‌پذیری نقش‌های جنسیتی در خانواده جهت‌یاب و سرمایه‌ها و منابع قابل‌دسترس زنان، پدیده خشونت علیه زنان از زاویه نوع روابط حاکم میان همسران نیز بررسی شود. برای شناسایی مولفه‌های ذکرشده از نظریه‌های یادگیری اجتماعی، منابع، جامعه‌پذیری جنسیت، اثرات تعامل و نظریه کنش متقابل استفاده شده است. روش این مطالعه، پیمایش است و داده‌ها با استفاده از تکنیک مصاحبه ساختارمند 200 زن تهرانی متاهل که دارای حداقل یک فرزند‌ می‌باشند به دست آمده است. تکنیک نمونه‌گیری مورداستفاده نمونه‌گیری طبقه‌ای چندمرحله‌ای توام با نمونه‌گیری احتمالی متناسب با حجم خوشه‌ است. یافته‌ها نشان‌ می‌دهند نوع روابط در خانواده دارای نقش اساسی در تعین میزان خشونت علیه زنان‌ است. همچنین بین شیوه جامعه‌پذیری نقش‌های جنسیتی، سرمایه‌ها و منابع در دسترس زنان و شکل روابط در خانواده جهت‌یاب با خشونت علیه زنان رابطه معناداری وجود دارد. در تحلیل چند متغیری، روابط گفتمانی و درآمد ماهانه به ترتیب به‌عنوان مهم‌ترین تبیین‌کننده‌های خشونت علیه زنان معرفی شده و ضریب تعینی برابر با 0.77 را برای توضیح تغییرات خشونت علیه زنان به دست داده‌اند.

نسخه پی دی اف مقاله

  • السان، مصطفی (1385). جرم‌شناسی خشونت جنسی علیه زنان. رفاه اجتماعی، 5(21)، 141-164.

چکیده:

طرح مسئله: یکی از اقسام خشونت که به دلیل مسائل فرهنگی و اجتماعی کمتر موردتوجه قرار گرفته، خشونت جنسی علیه زنان است. بررسی جداگانه خشونت جنسی در مطالعات جرم‌شناسی از میزان رشد روزافزون این جرم و ضرورت توجه ویژه به آن حکایت دارد.

روش: این مطالعه با روش کتابخانه‌ای انجام شده است و هدف از آن، تحلیل جرم شناختی خشونت علیه زنان و ارایه راهکارهایی برای پیشگیری از این نوع خشونت‌ است.

یافته‌ها: بررسی موضوع نشان داد که رضایت بزه دیده، در وقوع و سختی پیشگیری از خشونت جنسی تاثیر زیادی دارد و دولت و محاکم قضایی باید حقوق قانونی بزه دیدگان چنین جرایمی را موردتوجه ویژه قرار دهند.

نتایج: پیشگیری از خشونت جنسی علیه زنان، در درجه نخست نیازمند فرهنگ‌سازی و درک صحیح تفاوت «بزه دیدگی و بزه پذیری زنان» و در وهله دوم، نیازمند التزام دولت‌ها به حمایت از زنان بزه دیده و تعامل بین‌المللی دولت‌هاست.

نسخه پی دی اف مقاله


 ب

  • بختیاری، افسانه و امیدبخش، نادیا (1382). بررسی علل و آثار خشونت علیه زنان در خانواده در مراجعین به مرکز پزشکی قانونی بابل. مجله علمی پزشکی قانونی،9(31)، 131-127.

چکیده:

زمینه: خشونت خانوادگی شایع‌ترین شکل خشونت علیه زنان با بیشترین عوارض اجتماعی، روانی و اقتصادی است. لذا این تحقیق با هدف تعیین علل و آثار خشونت و نیز تعیین مشخصات فردی ـ خانوادگی قربانیان انجام شده است.

روش‌ها: مطالعه به‌صورت مقطعی و آینده‌نگر در طی مدت یک سال (از فروردین تا اسفند 1380) بر روی زنان مراجعه‌کننده به مرکز پزشکی قانونی بابل انجام شده است. از میان آن‌ها زنانی که مورد خشونت همسر قرار گرفته بودند، به‌عنوان گروه مورد (183 نفر) و سایر زنانی که متاهل بوده و سابقه خشونت در خانواده را نداشتند به‌عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند (325 نفر).

یافته‌ها: نوع جراحت ایجادشده غالبا جسمانی بود اما 13 درصد قربانیان، اعمال فشار و خشونت جنسی را برای روابط جنسی عنوان نمودند. همچنین 71 درصد زنان از علائم سایکوسوماتیک متعدد اظهار تالم نمودند. شایع‌ترین محل‌های جراحت، سر و گردن (3‚22 درصد) و بعدازآن اندام‌ها (6‚21 درصد) بود. اکثریت جراحات (54 درصد) تنها از نوع ضرب بود اما 41 درصد بیماران درمجموع دچار جرح شده بودند. شایع‌ترین نوع ضرب (4‚42 درصد) کبودی و شایع‌ترین نوع جرح (7‚78 درصد) حارصه یا خراشیدگی بود اما به 24 درصد زنان آسیب جدی و شدید وارد شده بود. مهم‌ترین ابزار آسیب (6‚89 درصد) اجسام سخت بودند. بیشترین علت خشونت علیه زنان (به بیان قربانیان) اعتیاد (1‚31 درصد) و مشکلات رفتاری (29 درصد) بود. بین مشخصات فردی ـ اجتماعی و نیز بین مشخصات خانوادگی دو گروه مورد و شاهد تفاوت معنی‌داری ملاحظه نشد.

نتیجه‌گیری: شیوع خشونت علیه زنان در مطالعه ما در مقایسه با سایر آمارها از شیوع نسبتا بالایی برخوردار است و تظاهرات جسمی و سایکوسوماتیک شدیدی دارد. پرسنل بهداشتی ـ درمانی شامل پزشک، ماما و پرستار باید بتوانند زنان در معرض خطر را شناسایی و با تقویت مهارت‌ها، حمایت مناسبی ازاین‌گونه زنان به عمل آورند.

نسخه پی دی اف مقاله

  • بداغ آبادی، مهین (1386). بررسی شیوع خشونت و عوامل مرتبط با آن در زنان باردار در مراجعه‌کننده به بیمارستان شهید مبینی سبزوار. مجله پزشکی هرمزگان، 11(1)، 76-71.

چکیده:

مقدمه: خشونت عبارت است از یک الگوی رفتاری که از طریق توسل به ایجاد ترس، تهدید، رفتار زیان‌آور و آزاردهنده به‌منظور اعمال قدرت و کنترل بر فردی نزدیک تحمیل‌ می‌شود. این معضل مهم اجتماعی بر تمام مراحل زندگی زنان بالاخص دوران حاملگی سایه افکنده است و از شیوع نامشخصی در بارداری برخوردار است. طبعا تعیین شیوع و خشونت عوامل مرتبط با آن تاثیر بسزایی در کاهش اثرات سوء این مسئله خواهد داشت.

روش کار: پژوهش حاضر به‌صورت توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی است که بر روی 587 زن باردار به مرحله اجرا درآمد. نمونه‌گیری به طریق آسان و در دسترس انجام دهد. روش جمع‌آوری داده‌ها مشاهده و مصاحبه حضوری بود و از یک فرم مصاحبه و چک‌لیست مشاهده استفاده شد. جهت تعیین روایی داده‌ها از روش اعتبار محتوا و پایایی ابزار موردنظر از طریق مشاهده همزمان ارزیابی شد. نتایج توسط آزمون‌های آماری کای دو، آزمون تی و من ویتنی یو مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.

نتایج: نتایج نشان داد که 14.5% زنان موردپژوهش در دوران بارداری تحت خشونت جسمی از سوی همسرانشان قرار گرفته بودند. بین متغیرهای نسبت خویشاوندی با همسر، سابقه کیفری در همسر، احساس فرد نسبت به زندگی مشترک و روابط جنسی، شغل همسر، سعی به خودکشی، ابتلا به عفونت در حاملگی، اعمال محدودیت در خرید و مخارج منزل و معاشرت و داشتن منبع درآمد مستقل و همچنین سن ازدواج، میزان تحصیلات، رتبه حاملگی، رتبه زایمان، تعداد بچه زنده و مدت زندگی مشترک با بروز خشونت رابطه آماری معنی‌داری وجود دارد (0.05>P).

نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع نسبتا بالای خشونت جسمی در زنان باردار و عوامل خطر اجتماعی مشخص‌شده در این پژوهش، توصیه‌ می‌شود که پرسنل بهداشتی در تمام ملاقات‌های خود با زنان، براساس عوامل مرتبط با خشونت غربالگری لازمه انجام داده تا با شناسایی به‌موقع قربانیان از عوارض خطرناک آن پیشگیری و مراقبت‌های لازمه در حین بارداری و زایمان را به مرحله اجرا درآورند.

نسخه پی دی اف مقاله

  • بیاتی، اکرم؛ شمسی، محسن و محمدبیگی، ابوالفضل (1388). بررسی شیوع سوء رفتار با همسر و برخی از عوامل موثر بر آن در زنان شهر اراک. بهبود، 43، 336-328.

چکیده:

زمینه: خشونت علیه زنان یکی از معضلات اجتماعی است که تاثیری منفی بر سایر اولویت‌های بهداشتی، مانند سلامت مادران، تنظیم خانواده و بهداشت روان دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین شیوع خشونت و برخی از عوامل موثر بر آن در زنان شهر اراک انجام شده است.

روش‌ها: مطالعه مقطعی- تحلیلی حاضر، بر روی 1037 نفر از مادران شهر اراک انجام گردید. روش جمع‌آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه‌ای مشتمل بر مشخصات جمعیت شناختی زن و شوهر، انواع سوء رفتار (جسمی، کلامی، عاطفی و مالی) و عوامل موثر در بروز سوء رفتار بود. پس از جمع‌آوری اطلاعات، داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار spss و آزمون‌های آنالیز واریانس و مجذور کای دو، مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: شایع‌ترین فرم سوء رفتار، به ترتیب سوء رفتار عاطفی (6/64%)، کلامی (1/57%)، مالی (3/32%) و جسمی (8/26%) بود. همچنین ارتباط معناداری بین بروز سوء رفتار و میزان تحصیلات، شغل، درآمد همسر، سابقه بیماری عصبی در زن یا شوهر، اعتیاد همسر و تعداد فرزندان مشاهده شد.

نتیجه‌گیری: بیشتر زنان موردمطالعه، تحت تاثیر انواعی از سوء رفتار قرار داشتند. بنابراین‌ می‌توان با افزایش آگاهی زنان متاهل، دختران و خانواده‌ها در خصوص عوامل موثر در بروز سوء رفتار، گامی در جهت کاهش و تعدیل عوامل مذکور برداشت.

نسخه پی دی اف مقاله

  • بیاتی، اکرم و شمسی، محسن (1388). شیوع سوء رفتار با همسر و برخی از روش‌های مقابله با آن از دیدگاه زنان شهر اراک. مجله دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی،7(3)، 83-91.

چکیده:

زمینه و هدف: سوء رفتارهای خانگی نسبت به زنان یکی از مشکلات عمده بهداشت عمومی‌ است و زنان نیز راه‌های مختلفی را جهت مقابله با سوء رفتار اتخاذ‌ می‌کنند. پژوهش حاضر نیز با هدف تعیین شیوع سوء رفتار و برخی از روش‌های مقابله با آن از دیدگاه زنان شهر اراک صورت پذیرفته است.

روش کار: در طی یک پژوهش مقطعی تحلیلی 1037 نفر از مادران شهر اراک از طریق پرسشنامه و مصاحبه سازمان‌یافته موردبررسی قرار گرفتند و درنهایت داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری تجزیه تحلیل شدند.

نتایج: در این پژوهش شایع‌ترین فرم سوء رفتار به ترتیب عبارت بودند از سوء رفتار عاطفی (64.6%)، کلامی (57.1%)، مالی (32.3%) و جسمی (26.8%) برخی از روش‌های مقابله‌ای موثر ازنظر مادران شامل صحبت و گفتگو پس از آرامش (93%)، کمک و راهنمایی خواستن از بزرگان فامیل (81%) و برخی از روش‌های غیر کارآمد شامل قهر به مدت طولانی (51%) و مقابله‌به‌مثل (46%) بوده است. همچنین ارتباط معنی‌داری بین بروز سوء رفتار و میزان تحصیلات، شغل، درآمد همسر، سابقه بیماری عصبی در زن یا شوهر، اعتیاد همسر و تعداد فرزندان مشاهده شد (0.05>P).

نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان داد که تعداد زیادی از زنان موردمطالعه تحت تاثیر انواعی از سوء رفتار قرار داشتند به نظر‌ می‌رسد با افزایش آگاهی زنان متاهل و دختران در خصوص روش‌های مقابله‌ای موثر با سوء رفتار بتوان گامی در جهت کاهش این معضل برداشت.

نسخه پی دی اف مقاله


 پ

  • پورنقاش تهرانی، سیدسعید و تاشک، آناهیتا (1386). بررسی و مقایسه انواع خشونت خانوادگی در زنان و مردان در تهران. مطالعات روان‌شناختی،3(3)، 7-23

چکیده:

با توجه به این امر که خشونت خانوادگی طی چند دهه اخیر به‌عنوان یک مشکل و معضل اجتماعی مطرح شده است، پرداختن به این موضوع از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. لذا، هدف از تحقیق کنونی پرداختن به ویژگی‌های این پدیده ناخوشایند، ازجمله شناسایی عوامل بروز اختلافات خانوادگی (از دیدگاه زوجین)، نوع خشونت‌های اعمال‌شده (توسط زوجین) و نوع واکنش‌های بروز داده‌شده (توسط زوجین)‌ است. بدین منظور، پرسشنامه‌های محقق ساخته میان 40 زوجی که به شکل تصادفی انتخاب‌شده و به دلیل خشونت خانوادگی به دادگاه خانواده در تهران رجوع کرده بودند، اجرا گشت. پاسخ‌های هر یک از زوجین در مقیاس 5 درجه لیکرت نمره‌گذاری گردید. نتایج نشان دادند در مردان، دو عامل بی‌اعتنایی نسبت به همسر و بهانه‌گیری همسر در مورد غذا و در زنان عوامل قهر کردن، عدم همکاری در رسیدگی به فرزندان و اعتیاد همسر باعث بروز اختلافات‌ می‌شوند. همچنین نتایج این تحقیق نشان دادند هنگام بروز اختلافات، مردان اغلب از روش‌های فیزیکی و زنان بیشتر از روش‌های روانی استفاده‌ می‌کردند. با توجه به این یافته‌ها، پیشنهادهایی در خصوص جلوگیری از بروز این پدیده ارایه گشته است.

نسخه پی دی اف مقاله


 ت

  • توسلی، افسانه و منیری فر، سارا (1388). مطالعه جامعه‌شناختی تاثیر پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی بر خشونت دیدگی زنان در جریان زندگی زناشویی (مطالعه موردی کارمندان و کارکنان دانشگاه آزاد شهر تهران). فصلنامه خانواده پژوهی،5(20)، 441-454.

چکیده:

تحقیق حاضر به بررسی جامعه‌شناختی خشونت علیه زنان در جریان زندگی زناشویی‌ می‌پردازد. بر همین اساس فرضیاتی از سه دیدگاه منابع، نظریه یادگیری و نظریه تضاد استنتاج شده است. روش تحقیق به‌صورت پیمایشی بوده و واحد تحلیل آن فرد‌ است. جامعه آماری شامل کارگران، کارمندان و اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد شهر تهران در سال 1388-1387 است. در این تحقیق انتخاب نمونه‌ها از طریق نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای صورت گرفته است. حجم نمونه برابر 533 نفر از زنان متاهل‌ است. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها، در دو سطح (آمار توصیفی و آمار استنباطی) انجام گرفته است. نتایج حاصله نشان داد که متغیرهای تصمیم‌گیری زن در امور مهم زندگی، تجربه و مشاهده خشونت زن در خانواده پدری، تجربه و مشاهده خشونت مرد در خانواده پدری، حمایت خانوادگی زن، پایگاه اقتصادی اجتماعی زن و تفاوت پایگاهی بین زن و مرد رابطه معناداری با خشونت دارند و بین حمایت خانوادگی مرد و پایگاه اقتصادی اجتماعی مرد و خشونت رابطه معناداری وجود ندارد. نتیجه کلی این است که بیشترین خشونت از سوی همسر در میان کارگران و کمترین میزان آن در میان کارمندان برآورد شده است.

نسخه پی دی اف مقاله


نسخه پی دی اف ماخذشناسی مقالات علمی درباره خشونت علیه زنان-بخش اول– حروف الف-ب-پ-ت

نسخه پی دی اف ماخذشناسی مقالات علمی درباره خشونت علیه زنان-بخش دوم-حروف ج-ح-خ-د

نسخه پی دی اف ماخذشناسی مقالات علمی درباره خشونت علیه زنان-بخش سوم– حروف ر-ز-س-ش

نسخه پی دی اف ماخذشناسی مقالات علمی درباره خشونت علیه زنان-بخش چهارم– حروف ص-ع-غ-ق

نسخه پی دی اف ماخذشناسی مقالات علمی درباره خشونت علیه زنان-بخش پنجم- حروف م-ن-ه-ی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *