عادت ماهیانه؛ بلوغ جنسی یا بیماری

خشونت بس: اگر بخواهیم خشونت علیه زنان را ریشه‌یابی کنیم به نقطه‌هایی می‌رسیم که شاید کمی گنگ و دور به نظر برسد اما تاثیر مهمی روی ذهنیت افراد (چه مرد چه زن) در بازتولید و ادامه روند خشونت علیه زنان خواهد گذاشت. یکی از نقطه‌های مهم، بلوغ دختر و نوع مواجهه (فرد، خانواده و جامعه) با این پدیده طبیعی است.

مواجهه دختران با بلوغ در بسیاری اوقات ترکیبی از ترس، درد، خشم و عدم امنیت است. آموزش‌هایی که به دختران در این خصوص داده می‌شود نیمه‌کاره و آمیخته به خرافات و تهدید است که در نهایت باعث می‌شود دختر نوجوان از خودش و بدنش بیزار شود و احساس کند که اگر پسر بود وضع بهتری داشت. وظیفه آگاه کردن دختر از جریان بلوغ به‌طور سنتی در جامعه ما بر عهده مادر و گاهی نیز خاله و مادربزرگ و خواهر بزرگ‌تر است. مادران (حتی مادران امروزی) همچنان نسبت به مسئله بلوغ دخترشان (به‌طور مشخص عادت ماهیانه و رشد پستان‌ها) احساس متناقضی دارند. از یک‌سو از بزرگ شدن فرزندشان احساس خوشحالی و شعف می‌کنند و در عین حال نگران اتفاقاتی هستند که ممکن است دختر تازه بالغشان با آن‌ها مواجه شود؛ مثلا ارتباط با جنس مخالف و … . ضمن اینکه معمولا مادرها دیر در این مورد با دخترانشان صحبت می‌کنند، اطلاعات خوبی نیز در اختیار آن‌ها قرار نمی‌دهند. نوار بهداشتی همچنان یک ‌چیز زشت قلمداد می‌شود که باید در پلاستیک‌های مشکی قایم شود و در خانه نیز دور از چشم بقیه مخصوصا بچه‌ها باشد. اگر دختر در خانواده پریود باشد کسی نباید بفهمد مخصوصا مردهای خانواده (پدر و برادر) چون زشت است که آن‌ها بدانند خواهر یا دخترشان پریود شده است. ممکن است این‌طور قلمداد شود که در حال حاضر اطلاعات خوبی در زمینه بلوغ در کتاب‌های مختلف وجود دارد ضمن اینکه مدارس نیز چند سالی است که به‌طور مناسب در این زمینه وارد شده‌اند و از دوره اول راهنمایی شروع به دادن اطلاعات در خصوص بلوغ به دختران می‌کنند. واقعیت نیز چنین است. هم کتاب‌ها و منابع چاپی و اینترنتی خوبی در زمینه بلوغ دختران وجود دارد و هم مدارس بسیار بهتر از گذشته عمل می‌کنند. اما این‌ها هیچ‌کدام جای خانواده و امنیتی که می‌تواند در دوران بلوغ به دختر بدهد را نخواهند گرفت. ضمن اینکه آموزشی که در مدارس داده می‌شود بیشتر برای آشنایی با عادت ماهیانه و مسائل بهداشتی که باید در این دوران رعایت شود است. درحالی‌که علاوه بر این، نیاز به آموزش‌هایی با رویکرد برابری جنسیتی و ارزشمند شمردن زنانگی نیز وجود دارد که در مدارس داده نمی‌شود. در نهایت هیچ آموزشی در مدارس حتی با وجود کامل بودن، جای آموزش‌های درون خانواده را نخواهد گرفت.

مطالبی که در زیر می‌آید روایت چند زن از مواجه خود با پدیده عادت ماهیانه و تحلیل آن است.

مهری که ۳۵ سال دارد و خود مادر ۳ فرزند است خاطره تلخی از ۱۲ سالگی‌اش تعریف می‌کند. آن روزها در زمستان ما نمی‌توانستیم حمام خانه را گرم کنیم و هفته‌ای یک‌بار با مادرم به حمام عمومی می‌رفتیم. یک‌بار که داشتم لباسم را بیرون می‌آوردم مادرم را دیدم که به بدن من توجه می‌کند و با ناراحتی سرش را تکان می‌دهد. وقتی از او پرسیدم چه شده با اشاره به سینه‌هایم که کمی به قول معروف جوانه‌زده بود و رشد کرده بود، گفت اول بدختیته… . بدبختیت از همین حالا شروع می‌شه. من فهمیدم که بین بزرگ شدن سینه‌ها و بدبختی ارتباط هست. یعنی هرچه بزرگ‌تر شوم بیشتر به بدبختی نزدیک می‌شوم. از آن موقع به بعد نسبت به تغییرات بدنم احساس تنفر داشتم. یک سال بعد که اولین عادت ماهیانه را تجربه کردم این نفرت از بدنم شدیدتر شد. به نظرم خیلی وحشتناک بود که از یک قسمت از بدنم هرماه خون سرازیر شود.

مریم ۲۰ ساله می‌گوید مادرش در ۱۰ سالگی در مقابل کنجکاوی او در خصوص چیستی نوار بهداشتی گفته این وسیله‌ای است که زن‌ها باید هرماه چند روز از آن استفاده کنند به این دلیل که زن‌ها چند روز در ماه مریض می‌شوند. مریم ادامه می‌دهد واقعا آن موقع از صحبت مادرم ناراحت شدم و به فکر فرو رفتم… . مریض شدن را دوست نداشتم.

لیلای ۱۹ ساله خاطره پررنگی از مادربزرگش دارد: من چند خواهر بزرگ‌تر از خودم دارم به همین خاطر خیلی زود با داستان عادت ماهیانه آشنا شدم. مادربزرگم با ما زندگی می‌کرد و ما خیلی دوستش داشتیم. همیشه خاطره قصه گفتن‌ و مهربانی‌هایش با ماست اما یک‌چیز این میان آزارم می‌دهد و آن این است که مادربزرگم همیشه در مقابل پریود شدن خواهرانم و یا خودم از لفظ نجس شدن استفاده می‌کرد. ما وقتی پریود بودیم حتی نباید از دمپایی مادربزرگم استفاده می‌کردیم یا حتی کنارش می خوابیدیم چون می‌ترسید مبادا لحاف و تشکش کثیف شود. این کار برای من سنگین بود چون حتی برادر کوچکم نیز برای پریود شدن از لفظ نجس شدن استفاده می‌کرد.

سهیلا که ۳۴ سال دارد تجربه خود را این‌طور شرح می‌دهد: بلوغ من زودرس بود و در ۱۰ سالگی پریود شدم. مادرم تحصیل‌کرده و معلم آموزش و پرورش بود اما در این خصوص هیچ‌گونه آموزشی به من نداده بود. من پدربزرگم را سال قبل از پریود شدن به علت سرطان خون از دست داده بودم. وقتی این اتفاق برایم افتاد فکر کردم که من هم سرطان خون گرفته‌ام و به‌زودی مثل پدربزرگم خواهم مرد. تا یک سال این مسئله را از مادرم پنهان کرده بودم و شب‌ها خواب مردن می دیدم

سیما ۳۰ سال دارد و دقیقا روزی که پریود شد را به خاطر دارد: ۱۱ سالم بود و داشتم کارتون ظهر جمعه را تماشا می‌کردم. بلند شدم تا برای کاری به آشپزخانه بروم مادرم متوجه تغییر رنگ لباسم شد و برآشفته شد و با تندی مرا به حمام برد و لباس من را عوض کرد و بعد تلفنی با خاله‌ام صحبت کرد و از اینکه چرا این اتفاق این‌قدر زود برای من افتاده ابراز نگرانی می ‌کرد. من هم تا شب، خودم را در اتاق حبس کرده بودم و گریه می‌کردم و حس می‌کردم که دوران بچگی‌ام دیگر تمام شده است. مادرم تاکید کرده بود که پدرم از ماجرا بویی نبرد و هیچ‌کس نباید بفهمد که چه اتفاقی برای من افتاده است.

در تمامی تجارب فوق می‌بینیم که به علت ناآگاهی یا دادن اطلاعات غلط، در دختران احساسات متناقض یا حتی نفرت‌انگیزی نسبت به بدنشان و عادت ماهیانه به وجود آمده است. مهری (تجربه اول) لابه‌لای صحبت‌هایش به این اشاره می‌کند که با اینکه ۱۵ سال از ازدواجش می‌گذرد اما رابطه جنسی رضایت بخشی با همسرش ندارد. پزشک زنان به او گفته که سردمزاج است. اگر به گذشته مهری و واکنش مادر او نسبت به بزرگ شدن دخترش و خشونتی که چه در کلام و چه در احساس، نسبت به تغییرات ناشی از بلوغ بدن دخترش روا داشته دقیق شویم متوجه می‌شویم که این سردمزاجی بی‌دلیل نیست. وقتی زنی نسبت به بدن خودش حس خوبی نداشته باشد نمی‌تواند وارد یک رابطه جنسی مناسب شود. وقتی همواره به او گفته شود پریود شدن یک مسئله زشت و خجالت‌آور است یا رشد سینه‌ها را باید پنهان کرد نمی‌تواند خودش را دوست داشته باشد و از بدن خودش لذت ببرد. بسیاری از مادران یا بزرگ‌ترهای فامیل وقتی می‌خواهند در مورد پریود شدن با فرزند دخترشان صحبت کنند از اصطلاح مریض شدن استفاده می‌کنند. درحالی‌که باید این اتفاق طبیعی به‌عنوان یک اتفاق خوب و باشکوه که نشان‌دهنده بزرگ شدن و سلامت است گفته شود نه به‌عنوان مریضی که یک امر نامطلوب است.

احترام به زن از همین زمان‌ها شکل می‌گیرد دختربچه‌ای که در آستانه نوجوانی به او می‌گویند عادت ماهیانه یک مریضی است نمی‌تواند نسبت به هویت جنسی خود احساس خوبی داشته باشد و زن را موجودی ضعیف می‌داند. این دختر در آینده طی زندگی مشترک نیز امکان دارد که پذیرای هر نوع خشونتی از جانب همسر یا خانواده‌اش باشد چرا که در ذهن او این اصل حک‌شده: زن یک موجود ضعیف است. در مورد پسرها هم همین‌طور است. پسری که از کودکی مشاهده کرده است که خانواده و مخصوصا مادرش نسبت به مسئله بلوغ و بزرگ شدن خواهر و سایر زنان خانواده‌اش واکنش نه‌چندان دوستانه نشان می‌دهند و بلوغ دختر را سرآغاز محدودیت برای دختر می‌بینند، با الفاظ تحقیرکننده‌ای مانند «مریضی» یا «نجسی» از عادت ماهیانه یاد می‌کنند یا می‌بیند که خواهرش هنگام عادت ماهیانه مجبور است این مسئله را از مردهای خانواده مخفی کند، زن را انسانی برابر با خود قلمداد نمی‌کند. پسری که فکر می‌کند عادت ماهیانه به معنای یک بیماری یا کثیفی برای زن است دیگر به‌سختی می‌تواند یک هویت مستقل و قوی برای زن تصور کند و به خودش اجازه خشونت علیه او (انواع مختلف خشونت از نادیده گرفتن و بی‌توجهی تا خشونت کلامی و فیزیکی) را می‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *