نقاط عطف در پژوهش، دانش و پاسخ دولتها در برابر سوءاستفاده جنسی از کودکان از سال ۱۹۶۰ تا امروز
خشونت بس: مطلب پیش رو توسط کاوه بیورانی[1]، پژوهشگر اجتماعی و فارغالتحصیل دکتری از دانشگاه تکنولوژیک کویینزلند استرالیا به سایت خشونت بس ارسال شده است. نسخه پیدیاف مقاله در انتهای مطلب موجود است. شما را به خواندن این ترجمه دعوت میکنیم.
۱- پیشگفتار مترجم
در چند سال اخیر در ایران شاهد کارها و فعالیتهایی در مورد سوءاستفاده جنسی از کودکان بودهایم. بیشتر این موارد به آموزش و افزایش آگاهی خانوادهها و کودکان برای پیشگیری پرداختهاند که این خود گامی لازم است. شاید یک دهه قبل چنین تلاشی کمتر دیده میشد. با این حال آنچه تا کنون کمتر دیده شده است پرداختن به نقش دولت و حکومت در برابر سوءاستفاده جنسی از کودکان است. از آنجا که مبانی علمی و تئوریک آزار جنسی کودکان هنوز در سطح بسیار ضعیفی در کشور وجود دارد، بیشتر سازمانهای دستاندرکار هنوز در استیصال و انفعال به سر برده و فاقد ابزارها و سیاستهای کافی برای برخورد با این پدیدهاند.
وقتی خبر آزار جنسی کودکان در مدرسهها یا سایر مؤسسات دولتی مانند خبر مدرسهای در غرب تهران توسط ناظم مدرسه (روزنامه شهروند) یا در جنوب تهران توسط معلم ورزش (www.parsine.com) و یا اخبار ۵۲۰۰ پرونده تجاوز محارم به کودکان (باشگاه خبرنگاران جوان) منتشر میشود، آنچه نخست به ذهن میرسد آن است که چگونه میتوان در این زمینه کاری کرد. آیا این آمارها تنها نوک کوه یخی است که به سطح آگاهی عمومی رسیده و آمارهای واقعی بالاتر از این تعداد است؟ آیا جامعه واقعاً فاقد هرگونه توانایی برای برخورد سیستماتیک با پدیدهی سوءاستفاده و استثمار جنسی از کودکان بیدفاع است. خوشبختانه کشورهای بسیاری در دنیا، از کشورهای توسعهیافته گرفته تا کشورهای در حال توسعه، گامهای بزرگی را در این زمینه پیشتر برداشتهاند و به موفقیتهای چشمگیری در کاهش این آمار دست یافتهاند که ما میتوانیم از آنها بهره بگیریم.
ضعف قانون و عدم وجود قوانین مورد نیاز، یکی از عواملی است که ارگانهای مربوطه را در برخورد با این مسئله به انفعال واداشته است. بردن لایحههایی از سوی دولت به مجلس و یا ارائه طرحهایی از سوی مجلس که به این مسئله پرداخته تا ضعف قانون در این زمینه را رفع کنند، میتواند یک گام تأثیرگذار و یک پیام قاطع باشد که در کشور با جدیت تمام از کودکان این سرزمین حفاظت میشود و سوءاستفاده جنسی از کودکان تحمل نخواهد شد. در این ترجمه به چگونگی تحول در قوانین به سمت بهبود آن در برخورد با کودکآزاری جنسی در یکی از کشورهای توسعهیافته اشاره خواهد شد.
آنچه تجارب دنیا نشان میدهد، این است که به یک هماهنگی بسیار بالا میان ارگانهای دستاندرکار نیاز است. سازمانها، ادارات و ارگانهایی مانند پلیس، وزارت بهداشت، قوه قضاییه، دادگستری، بهزیستی، معاونت زنان و امور خانواده همگی به نحو عمدهای باید نقش اساسی خود را در این زمینه ایفا کنند.
از سوی دیگر هرچند نیروهای پلیس در کشور با جرایم به صورت عمومی برخورد میکنند، اما تجربه کشورهای دیگر جهان نشان میدهد که برخورد با سوءاستفاده و استثمار جنسی کودکان نیاز به آموزش تخصصی نیروها و تشکیل تیمهای تخصصی، حداقل در مراکز استانها دارد. همچنین نقش وزارت بهداشت در تشکیل کارگروه ویژهای که به آموزش پزشکان و نیروهای متخصص بپردازد و در این زمینه سیاستگذاریهای لازم را بکند قابل تأکید است.
با روشنتر شدن میزان آسیب روحی و روانی به قربانیان سوءاستفاده و استثمار جنسی کودکان و به دلیل فشار جامعه میزان احکام صادره برای جرایم جنسی علیه کودکان در کشورهای پیشرفته در طول زمان هر ساله شدیدتر میشوند. تشدید مجازات متناسب با میزان آسیب به قربانی از مؤثرترین ابزارها برای پیشگیری از ارتکاب جرایم بوده است. در این گزارش همچنین به سیستمهای کارآمدی اشاره میشود که بسیاری از کشورها چندین سال است به کار گرفتهاند. برای نمونه تأسیس یک سیستم ملی برای کمک به مؤسساتی که با کودکان سروکار دارند (مانند مدارس، باشگاههای ورزشی، مهدکودکها، بیمارستانها …) تا بتوانند مجرمان سوءاستفاده جنسی از کودکان را شناسایی کنند و مانع استخدام این افراد سابقهدار شوند. کودکآزاری جزو جرایمی است که احتمال تکرار دوباره آن توسط مجرم حتی پس از آزادی از زندان نسبت به جرایم دیگر بسیار بالاست. در بسیاری از کشورها در صورت کار با کودکان، آغاز به کار کارمندان منوط به اخذ کارت سلامت کار با کودکان است که هر چند سال یک بار دوباره باید توسط پلیس یا سازمان محافظت از کودکان صادر شود.
از آنجا که این مسیر در کشور ما به تازگی آغاز شده و تجربه زیادی در این زمینه وجود ندارد و به ندرت میتوان حتی یک سیاست مدون که به صورت تخصصی به مسئله سوءاستفاده جنسی از کودکان بپردازد را یافت، امید است که این ترجمه به ایجاد انگیزه و تمایل در نهادهای عمومی برای اقدامهای فوری و اساسی در محافظت از کودکان کشور کمک کند. این ترجمه، ترجمهی فصل دوم از یک گزارش شش فصلی تحت عنوان «یک بررسی تاریخی از تکامل عملکرد، سیاستها و آموزش نیروهای پلیس در برابر سوءاستفاده جنسی از کودکان» است. به این دلیل این گزارش برای ترجمه انتخاب شده است که تصویری از رشد و توسعه ظرفیتهای دولت در کشوری را ارائه میکند که تا حدود زیادی موفق به برخورد با کودکآزاری جنسی شده است و توانسته آمار رخ دادن آن را در 40 سال اخیر بهبود بخشد.
۲- مقدمه
هدف از این بخش ارائهی بستر و زمینهای است که در آن بتوان پاسخ و برخورد پلیس به اتهامات سوءاستفاده جنسی از کودکان را با تأمل بر جوِّ عمومی جامعه از دههی 1960 تا حال حاضر بر اساس پیشرفتها در تحقیقات علوم اجتماعی، پاسخ دولتها و آگاهی عمومی از سوءاستفاده جنسی از کودکان در کانادا را مشاهده نمود. برای بیش از نیمی از قرن بیستم مسئله سوءاستفاده جنسی از کودکان در خفا نگه داشته میشد، با وجود آن که رد پای این مسئله را حتی میتوان تا قرون وسطی نیز رهگیری کرد (Finkelhor، 1984). این موضوع تا اواسط دههی 1970 در دستور کار کارشناسان سلامت روان و رفاه کودکان قرار نگرفته بود (Finkelhor، 1986) و تا اواخر دههی 1970 مسئله سوءاستفاده جنسی از کودکان در سطح آگاهی اجتماعی مطرح نشده بود (Gomes-Schwartz, Horowitz & Cardelli, 1990). دههی 1980 تعداد فزایندهای از مطالعات اجتماعی را در تلاش برای برآورد میزان واقعی شیوع و گستردگی مشکل (Finkelhor، 1986) و طرحها و ابتکار عملهای قابل توجه دولت فدرال در زمینه سوءاستفاده جنسی از کودکان را به ارمغان آورد. کمیته جرایم جنسی علیه کودکان و نوجوانان[2] که بعدها تحت عنوان کمیته بَجلی[3] شناخته شد، در سال 1981 توسط دولت فدرال با یک دستور برای بررسی قوانین و سایر منابع اجتماعی حفاظت از کودکان در برابر جرائم جنسی و همچنین برای پیشنهاد راههایی در جهت بهبود حفاظت از کودکان در برابر سوءاستفاده جنسی تأسیس شد. در سال 1984 این کمیته گزارشی که معمولاً به نام گزارش بَجلی شناخته میشود را منتشر کرد که در آن سوءاستفاده جنسی از کودکان را به عنوان یک مشکل جدی در کانادا به رسمیت شناخت. در بیست سال گذشته همچنان به صورت مداوم یک تعامل بین پژوهش، پاسخ دولت و آگاهی اجتماعی وجود داشته است که به کشف مسائل جدید و ارائهی راههای جدید برای مقابله با مسائل سوءاستفاده جنسی از کودکان منجر شده است. با توجه به محدود بودن این بخش، تنها نقاط عطف و مهم انتخابی در این حوزه مورد بحث قرار خواهد گرفت.
۲-۱- تعریف کودکآزاری جنسی
برای شروع، مهم است اشاره شود که «کودکآزاری جنسی» به عنوان یک مفهوم تحقیقاتی هنوز به طور یکسان و عملیاتی تعریف نشده است. تعاریف متنوع از یک مفهوم در طول متون تحقیقاتی مختلف استفاده شده است و در واقع، بسیاری از محققین به تازگی بر لزوم هماهنگی در تعریف برای بحث در مورد مسائل سوءاستفاده از کودکان تأکید کردهاند (Hunter، 2006). این مشکل به خصوص در مطالعات آماری اولیهی گستردگی و شیوع است که اقدام به برآورد میزان سوءاستفاده جنسی از کودکان در یک جمعیت خاص کرده بود (Finkelhor، 1986). زمانی که مطالعات تعاریف عملیاتی متفاوتی از این نوع از سوءاستفاده را داشتهاند ارائه یک تخمین معنیدار از میزان وقوع سوءاستفاده جنسی از کودکان مشکل بوده است.
هنگامیکه سوءاستفاده جنسی از کودکان تعریف شده، اغلب معنای گستردهای را در برگرفته است (به عنوان مثال، تماس جنسی بین کودک و بزرگسال و یا یک کودک بزرگسالتر) و سؤالات دربارهی نوع فعالیتی که سوءاستفاده جنسی از کودکان را تشکیل میدهند بیپاسخ رها شدهاند. قانون کیفری کانادا برخی از راهنماییها را در این مورد از سال 1988 با مقدمهای از تخلفات جنسی کودک محور در قانون فراهم کرده است.
۳- کودکآزاری جنسی قبل از دههی ۱۹۷۰
در دههی 1960 و قبل از آن کودکآزاری جنسی تا حد زیادی یک مشکل ناگفته و بد فهمیده شده بود. اگرچه قدمت اولین مطالعه ثبتشده درباره گستردگی و شیوع با تمرکز بر آزار جنسی کودکان به سال 1929 برمیگردد، اما تنها چهار مطالعه از این دست در مورد سوءاستفاده جنسی از کودکان قبل از سال 1960 و پس از آن چند مورد دیگر تا سال 1980 وجود دارد (Finkelhor، 1984). فقدان این نوع از مطالعات همراه با تردید و کراهت از گزارش این نوع از سوءاستفاده، یک تصویر نامشخص از دامنه واقعی سوءاستفاده جنسی از کودکان پیش از دههی 1970 بر جای گذاشته است.
در طول این مدت دانش عمومی و حرفهای از سوءاستفاده جنسی از کودکان بسیار محدود و عمدتاً گمراهکننده بود. نتایج کار محققان مهم اولیه مانند زیگموند فروید و آلفرد کینزی[4] که بدون شک به سطح جامعه کشیده شد، تشکیک در وجود و جدیت سوءاستفاده جنسی از کودکان را ایجاد کرد (Brecher، 1969).
در طول مطالعه، فروید دربارهی آنچه او در اواخر سدهی 1800 «هیستری (حمله و تشنج) بزرگسالان[5]» نامید، استدلال کرد که رفتار هیستریک در بزرگسالان علامت و نتیجهی سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی بوده است. فروید اغلب با ایجاد یک حلقه ارتباطی به دوران کودکی، اطلاعات افشا شده از سوءاستفاده جنسی دوران کودکی را در طول جلسات درمان با بیماران خود از طریق استفاده از هیپنوتیزم یا تداعی آزاد[6] به دست میآورد. او گزارش داد که در همهی موارد هیستری بزرگسالان، بیماران فروید به یاد میآوردند که در دوران کودکی خود مورد اغوا و یا حملهی جنسی قرارگرفتهاند. با وجود نظریهپردازی و مطالعات اولیهی موردی این پدیده، فروید بعدها به دلیل فشار جامعه و انگی که این موضوع همراه خود داشت، سرانجام بعدها با بیان اینکه سرگذشتهای بازگو شده توسط بیمارانش، خودساخته و یا به ترغیب او (Brecher، 1969) بوده است، یافتههای خود را بیاعتبار خواند.
نتایج کار کینزی، «رفتار جنسی در انسان مونث[7]» که در سال 1953 منتشر شد، اولین تحقیقات تجربی در مقیاس بزرگ در مورد تماس جنسی کودک-بزرگسال را ارائه کرد (Brecher، 1969). با وجود آن که هدف این مطالعه خاص کشف سوءاستفاده جنسی از کودکان نبود، تحقیق کینزی آمار و اطلاعات مربوط به فراوانی «تماس کودک- بزرگسالان» را ارائه داد. در حجم نمونهی 4441 نفری، او متوجه شد که نزدیک به یکچهارم از زنان موردمطالعه، تماس جنسی قبل از نوجوانی با یک مرد حداقل 15 ساله و حداقل پنج سال از آنها بزرگتر را به یاد میآورند. این «تماس» در بیش از نیمی از موارد، نمایش اندام تناسلی مرد به کودک بود. مرد مسنتر در اندکی بیش از نیمی از موارد، به عنوان یک غریبه و در 32٪ موارد به عنوان یک دوست و یا یک آشنا شناسایی میشد.
سایر تحقیقات اولیه در مورد ویژگیهای مجرمین برآمده از مطالعات روانشناسی و پزشکی با هم ناسازگار بودند (Gomes-Schwartz, Horowitz Cardelli، 1990). مجرمین تجاوز به محارم به عنوان «عقبمانده ذهنی، ضعیف و یا بیمار روانی» توصیف میشدند و یا کاملاً برعکس آنها را به عنوان «یک گروه متنوع با طیف گستردهای از ساختارهای شخصیتی، پسزمینههای اجتماعی و سطح عملکرد روانی» وصف میکردند.
نظریهها و یافتههای تحقیقاتی آن زمان شرح نامفهوم و گُنگی از سوءاستفاده جنسی از کودکان را ایجاد کرده بود. وجود و گستردگی آن مورد پرسش قرار گرفت و در مطالعات، تصاویری گیجکننده از مجرمین کودکآزاری و نقش کودک در سوءاستفاده جنسی پدید آمده بود. تنها چند مطالعه محدود و انگشتشمار برای تعیین میزان شیوع مشکل وجود داشت. فینکلهور (1986) بیان کرد که نتایج حاصل از مطالعات تعیین شیوع و گستردگی، به دلایلی از جمله شک و تردید در مورد روانکاوان و احتیاط تحول خواهان جنسی، توجه عمومی گستردهای را به خود جلب نکرد. سوءاستفاده جنسی از کودکان در آن زمان به دلیل در دسترس نبودن تحقیقات علوم اجتماعی و درک اندک از ابعاد مشکل، به عنوان یک مسئله اجتماعی قابل توجه به رسمیت شناخته نشد.
در ایالاتمتحده، پاسخ به موضوع گستردهتر کودکآزاری[8] در سطح ایالتی در اوایل دههی 1960 آغاز شد (Gomes-Schwartz, Horowitz & Cardelli, 1990). در یک فاصله چهار ساله از سال 1962 تا 1966، اساسنامههایی در 50 ایالت در برابر سوءاستفاده جنسی از کودکان توسط مراقبان تصویب شد. با این حال، واکنش دولتی خاصی نسبت به مشکل سوءاستفاده جنسی از کودکان در کانادا تا دههی 1970 رخ نداد.
۴- «کشف» کودکآزاری جنسی در دههی 1970
کودکآزاری جنسی در اواخر دههی 1970 به سطح آگاهی اجتماعی آمد. تأثیر جنبش زنان که از اهمیت رو به رشد سیاسی در چشمانداز سیاسی و قضایی کانادا برخوردار بود، توجه عمومی به موضوع سوءاستفاده از کودکان، از جمله سوءاستفاده جنسی از کودکان را به ارمغان آورد و دولت پاسخگو شد.
۴-۱- اطلاعات تحقیقاتی
آمار موارد سوءاستفاده جنسی از کودکان در کانادا در طول دههی 1970 جمعآوری شد که تا حد زیادی به عنوان یک محصول جانبی از مطالعات با اهداف دیگر بود؛ با این حال این آمارها و مطالعات، شناخت رو به رشد سوءاستفاده جنسی از کودکان در کانادا را منعکس میکردند (Badgley، 1984). گزارش سالانه خدمات استانی حفاظت از کودکان، مرجع با اهمیتی را برای آمار سوءاستفاده جنسی از کودکان در اواخر دههی 1970 به وجود آورد. با افزایش هشیاری اجتماعی، افزایش قابلتوجهی در تعداد گزارشهای سوءاستفاده جنسی از کودکان از سال 1977 آغاز شد و پس از آن در باقیماندهی دهه، هر ساله افزایش یافت.
مطالعه روانشناختی و جامعهشناختی سوءاستفاده جنسی از کودکان در دههی 1970 ادامه یافت. از جمله موضوعات موردبررسی نوع شناسی مجرمان[9] و رابطه بین محیط خانواده و سوءاستفاده جنسی از کودکان (Gomes-Schwartz, Horowitz & Cardelli, 1990) بود. در سال 1978، سامیت و کریسو[10] یک چارت سلسله مراتبی از مجرمین تجاوز به محارم بر اساس شدت آسیبشناسی شخصیت ارائه کردند. در سال 1979، گراث[11] مجرمین را تحت عنوان «تثبیت شده» و یا «تغییر یافته» طبقهبندی کرد، با افتراق بین مجرمین با یک الگوی مداوم از جاذبه جنسی نسبت به کودکان و مجرمینی که رفتارشان تغییر از رفتار جنسی گذشتهشان را نشان میداد.
در مورد ارتباط بین محیط اجتماعی و سوءاستفاده، نظریهها متفاوت بود؛ از اینکه سوءاستفاده جنسی به طور نامتناسبی در میان پایینترین اقشار اجتماعی و اقتصادی بیشتر است تا ایجاد ارتباط بین اختلال در واحد خانواده و رخ داد سوءاستفاده.
در اواخر دهه 1970 سوءاستفاده جنسی از کودکان به عنوان یک مشکل اجتماعی «کشف» شده بود که نیاز به توجه فوری و مؤثر داشت (گومز-شوارتز، هوروویتس و کاردلی، 1990).
۴-۲- پاسخ دولت
اگرچه دولت در دهه 1970، رسیدگی به مشکلات سوءاستفاده جنسی از کودکان را شروع نمود، اما غالباً این موضوع نسبت به بسیاری از بررسیها و گزارشهای دیگر دولت که بر وضعیت زنان و یا موضوع گستردهتر کودکآزاری و غفلت (Badgley، 1984) تأکید داشتند، ثانویه محسوب میشد. ابتکارات قابل توجه دولت کانادا در آن زمان شامل موارد زیر بود:
- در سال 1974 دولت فدرال یک دستور مرجع را برای کمیته دائمی بهداشت، رفاه و امور اجتماعی صادر کرد تا این کمیته توصیههایی را در مورد «اقدامات مناسب برای پیشگیری، تشخیص و درمان کودکآزاری و غفلت و همچنین اقداماتی برای مسائل دیگر به صلاحدید کمیته»(کانادا، 1976، ص 6) پیشنهاد کند.
- در سال 1975، دوباره یک دستور مرجع صادر شد، این بار به کمیته دائمی بهداشت، رفاه و علوم مجلس سنا که پیشنهاد میکرد کمیته در مجلس سنا در مورد «تجارب اوایل دوران کودکی به عنوان علل رفتارهایی جنایی» تحقیق و بررسی کند. تحقیقات اولیه نشان داد که اطلاعات موجود اندک، بسیار فنی و عمدتاً آمریکایی بودند. این گزارش، در نهایت توسط کمیته در سال 1980 مطرح شد که توصیه میکرد تا جرائم مشخص شده در قانون جزا[12] مرتبط با تمامی اشکال سوءاستفاده از کودکان دوباره بازبینی و بررسی شوند.
- در طول دهه مذکور، شورای مشورتی در وضعیت زنان[13] چندین توصیه در مورد تغییرات جرایم جنسی در قانون جزا را ارائه داد. برخی از این توصیهها به طور خاص مربوط به کودکان بود (به عنوان مثال، بخشهای موجود تغییر داده شد تا شامل دخول و مقاربت جنسی با کودکان نیز شوند). این در خلاصه لایحه C-71 در سال 1975 شورای مشورتی گنجانده شد.
- دهه 1976-1985 به نام دهه بینالمللی زنان اعلام شده بود. به عنوان بخشی از تعهد کانادا به این دهه، وزارت بهداشت ملی و رفاه کمیته مشورتی بر وضعیت زنان را تشکیل داد. توجه به خشونت در خانواده در دستور کار این کمیته بود. شورای مشورتی بر وضعیت زنان این طرح را در سال 1976 با توصیه اصلاحات در قانون جزا از جمله ایجاد چهار درجه از حملات جنسی[14] گسترش داد. این شورا همچنین توصیه کرد که حفاظت در مقابل مقاربت جنسی به کودکان پسر و دختر زیر 14 سال تحت قانون جزا ارائه شود. علاوه بر این، شورا پیشنهاد کرد که بخشهای خاصی از قانون از جمله مقاربت جنسی با یک دختر زیر 14 سال و اغوا تحت وعده ازدواج، به دلیل اساس تبعیضآمیز آن نیز حذف شود.
- در سال 1978، دولت ایجاد یک میز فدرال برای یک برنامه اطلاعات کودکآزاری (که بعدها در دستور ملی خشونت خانوادگی در سال 1982 ثبت شد) را تأیید کرد.
- همچنین در سال 1978 کمیسیون کانادایی برای سال جهانی کودک با هدف شناسایی فعالیتهای پشتیبانی طراحی شده برای پیشبرد حقوق، منافع و رفاه کودکان تأسیس شد. در میان بسیاری از توصیههای آن یک درخواست از دولت فدرال برای تصویب قوانین حفاظت از کودکان در برابر بهرهکشی جنسی و اصلاح قوانین جرایم جنسی ارائه گردید.
- در سال 1978، وزارت بهداشت، درمان و رفاه ملی یک بررسی از سوءاستفاده از کودکان را به عنوان بخشی از تعهد خود به سال جهانی کودک بر عهده گرفت که در نهایت به انتشار دو مقاله کاری در اوایل دهه 1980 مربوط به حفاظت از کودکان در کانادا منجر شد.
- همچنین در سال 1978، کمیسیون اصلاحات قانون کانادا یک مقالهی کاری دربارهی جرایم جنسی منتشر کرد که اصلاحات گستردهای را در برخی از بخشهای مربوط به جرایم جنسی در قانون جزا توصیه میکرد، از جمله حفاظت مطلق قانون از کودکان زیر سن 14 سال و حفاظت مشروط برای نوجوانان بین سنین 14 و 18 و وضع و الصاق یک جرم جدید بر اساس ارتباط جنسی به دلیل وابستگی، بهجای تعدادی از بخشهای موجود در قانون از جمله جرم تجاوز محارم در نظر گرفته شد؛ که در تهیه پیشنویس لایحه C-53 در مجلس در 19 دسامبر 1980 مطرح گردید.
- در سال 1979، کمیته مشورتی در وضعیت زنان بر موضع خود تأکید کرد با توصیه به اینکه کودکان و نوجوانان باید از بهرهکشی جنسی محافظت شوند و با ایجاد جرائمی در قانون برای حمایت از قربانیان جرائم جنسی زیر 14 سال و منع آزار و اجبار جنسی نوجوانان زیر 18 سال توسط کسی که در موضع قدرت نسبت به آنهاست. بسیاری از توصیههای شورای مربوط به جرایم جنسی علیه بزرگسالان در قانون جنایی در لایحه C-127 گنجانیده شد که منجر به تغییرات قابلتوجهی در قانون جزا در 4 ژانویه 1984 گردید.
۵- کودکآزاری جنسی: رشد آگاهی و پاسخ در دههی ۱۹۸۰
در طول دهه 1980، همچنان که پژوهشها دامنه و ماهیت مشکل و همچنین اثرات طولانیمدت آن بر قربانیان را مستند میکردند، آگاهی اجتماعی نسبت به سوءاستفاده جنسی از کودکان فوقالعاده رشد کرد و پاسخ به سوءاستفاده جنسی از کودکان متمرکز و منسجمتر شد. دو نقطه عطف مهم نخست در مورد سوءاستفاده جنسی از کودکان در کانادا در طول این دهه محقق گردید که به شرح زیرند.
اولین نقطه عطف مهم، گزارش بَجلی[15] است که در سال 1984 منتشر شد. این گزارش پژوهشی مفصل بود که دامنه و ماهیت مشکل سوءاستفاده جنسی از کودکان برای کاناداییها و همچنین بسیاری از مشکلات در قوانین جنایی و دیگر قوانین و سیاستهای مربوط به حفاظت از کودکان و نوجوانان در برابر سوءاستفاده و استثمار جنسی را مستند کرد.
نقطه عطف دوم؛ لایحهی C-15[16] بود، قانونی برای اصلاح قانون جزا و قانون شهادت کانادا[17] که در 1 ژانویه سال 1988 تصویب و اعمال شد. این لایحه نخستین تلاش متمرکز توسط دولت فدرال کانادا برای اصلاح قانون حفاظت از کودکان و نوجوانان در برابر سوءاستفاده و استثمار جنسی و اولین نقطه عطف حقوقی عمده برای کانادا در این زمینه (Bala، 1990) بود.
۵-۱- اطلاعات پژوهشی
قبل از دههی 1980، مطالعات شیوع و گستردگی سوءاستفاده جنسی از کودکان به طور عمده در ایالاتمتحده انجام شده بود که در آنجا یک انفجار در تعداد زیاد مطالعات، مقالات علمی و کتابهای نوشتهشده در مورد موضوع سوءاستفاده جنسی از کودکان وجود داشت. با این حال، همانطور که در بالا ذکر شد، اولین نقطه عطف واقعی برای کانادا گزارش بَجلی (1984) بود که در آن یک نمونه تصادفی از 1006 زن و 1002 مرد از 210 اجتماع و محله مختلف، در مورد شیوع و گستردگی سوءاستفاده جنسی و استثمار کودکان در کانادا به طور کامل موردبررسی قرار گرفتند. در طول همین بازه زمانی، بیگلی و رمزی[18] (1986) نیز دادههایی را از یک نمونه تصادفی از 401 زن در شهر کالگری در مورد اعمال جنسی ناخواسته قبل از 18 سالگی (از جمله در معرض قرار گرفتن و مشاهده) و سوءاستفاده جنسی جدی در دوران کودکی قبل از سن 16 سالگی را جمعآوری کردند.
همچنین تحقیقات در طول این مدت بر مسائل حقوقی خاص متمرکزتر شد. برای مثال، پژوهشهایی متمرکز بر روی قابلیت اطمینان به شهادت کودک، القاء و تکنیکهای مصاحبه انجام شد، برای نمونه کار دکتر گیل گودمن[19] در ایالاتمتحده، دکتر جان یویل[20] در کانادا و پروفسور گراهام دیویس[21] در انگلستان.
درحالیکه تحقیقات در این زمینه بیشتر متمرکز شد، موضوعات خاص برای تحقیق بسیار گسترده بودند. در پایان این دهه گسترهی قابلتوجهی از دانش پژوهشی و مطالعات آموزنده در زمینههای متعدد انباشته شده بود، اعم از روشهای مصاحبه برای پلیس و کارشناسان و اثرات طولانیمدت سوءاستفاده جنسی از کودکان قربانی تا برسد به مشخصات و نوع شناسی مجرمان.
۵-۲- پاسخ دولت
واکنش دولت به مشکل سوءاستفاده جنسی از کودکان در دهه 1980 متمرکز و سنجیده و عامدانه شد. طرحهای قابل توجه دولت در طول این زمان شامل موارد زیر است:
- در سال 1980 یک کمیته درون دپارتمانی که در رابطه با دهه بینالمللی زنان تأسیس شده بود اولین گزارش سالانه خود را منتشر کرد. این گزارش توصیه میکرد که وزارت بهداشت و رفاه ملی یک نهاد ملی برای خدمات اطلاعات قانونی، پژوهشی و کمکهای تخصصی به قربانیان خشونت خانوادگی و تجاوز به عنف ایجاد کند.
- در سال 1980 وزیر دادگستری و وزیر بهداشت و رفاه ملی استقرار کمیته جرایم جنسی علیه کودکان و نوجوانان را اعلام کردند. در سال 1981 اعضای این کمیته که به عنوان کمیسیون بَجلی[22] شناخته شد منصوب شدند. قطعنامه این کمیته برای تعیین کفایت قوانین و دیگر ابزارهای جامعه که برای کودکان در برابر جرایم جنسی بکار گرفته و برای ارائه توصیههایی برای بهبود حفاظت از آنها بود. این کمیته یک رویکرد دو منظوره را در این تحقیق و بررسی اجرا کرد. آنها قانون کانادا را در مورد جرایم جنسی بررسی کردند و همچنین یک ارزیابی حقیقتیاب را در مورد شرایط فعلی کودکان مورد آزار جنسی قرار گرفته آغاز نمودند.
- در سال 1982 مرکز ملی خشونت خانوادگی تأسیس شد و میز فدرال برای برنامه اطلاعاتی کودکآزاری در آن گنجانیده شد. این مرکز در طول دوره اولیه عملیات خود، بر روی جمعآوری و توزیع منابع عمومی اطلاعات در مورد خشونت خانوادگی و سوءاستفاده از کودکان متمرکز شد.
- در سال 1984 گزارشی تحت عنوان، جرایم جنسی علیه کودکان[23]، شناخته شده تحت نام گزارش بجلی، توسط کمیته جرایم جنسی علیه کودکان و جوانان[24] منتشر گردید. این گزارش بسیاری از مشکلات در قوانین کیفری، سایر قوانین و سیاستهای مربوط به حفاظت از کودکان و نوجوانان را در برابر سوءاستفاده جنسی و استثمار مستند کرد. این گزارش حاوی 52 توصیه بود که بسیاری از آنها مربوط به بهبود در اثبات، جمعآوری مدارک و آئین دادرسی مربوط به آزار جنسی و بهرهکشی از کودکان و نوجوانان است.
- در 15 اکتبر سال 1986، وزیر دادگستری لایحه C-15 را تحت عنوان قانونی برای اصلاح قانون کیفری و قانون شهادت کانادا به مجلس معرفی کرد. این لایحه رضایت سلطنتی را در ژوئن 1987 دریافت نمود.
- در سال 1986، دولت فدرال یک برنامه و ابتکار پنج ساله با بودجه 25 میلیون دلار را در مورد سوءاستفاده جنسی از کودکان در اداره دادگستری، بهداشت و رفاه و دادستانی کل اعلام کرد.
- در سال 1986 بخش پیشگیری از خشونت خانوادگی به عنوان بخشی از وزارت بهداشت و رفاه برای هماهنگی انواع تلاشها دربارهی سوءاستفاده جنسی از کودکان در وزارت بهداشت و رفاه ملی و در میان دیگر بخشهای فدرال تأسیس شد.
- در سال 1987 ریکس راجرز[25] به عنوان مشاور ویژه وزیر بهداشت و رفاه ملی معرفی شد و دستور تهیه گزارشی در مورد جهتگیری بلندمدت ابتکارات دولت فدرال در مورد سوءاستفاده جنسی از کودکان، اجرا و هماهنگی آنها به او داده شد. گزارش اصلی او با عنوان رسیدن به راهحل[26] در سال 1990 به پایان رسید.
- در 1 ژانویه 1988 لایحه C-15 علناً اعلان شد. با اعلان این لایحه، دولت فدرال یک پیام روشن ارسال کرد که حفاظت از کودکان و نوجوانان یک اولویت اساسی در کانادا است و سوءاستفاده جنسی از کودکان غیرقابلقبول بوده و تحمل نخواهد شد. علاوه بر پاسخ به توصیههای گزارش بَجلی، اصلاحات قانون جنایی در لایحه C-15 برآمده بود از چهار هدف عمده که از بحث در مجلس عوام منتج شده بود. این اهداف بیان میکردند که اصلاحات مربوط به قانون کیفری باید: (1) حفاظت بهتری برای قربانیان/ شاهدان سوءاستفاده جنسی فراهم کند؛ (2) بهبود پیگرد قانونی و به سرانجام رسیدن موارد سوءاستفادهی جنسی از کودکان؛ (3) بهبود تجربه و شرایط قربانیان/ شاهدان کودک در دادگاهها و مسیر تحقیقات؛ و (4) متناسبسازی و تطبیق مجازات با شدت جرم. استراتژی کلی برای رسیدن به این اهداف شامل این موارد بود: سادهسازی کلی قانون در مورد جرایم جنسی؛ ایجاد جرایم جدید خاص مربوط به اعمال سوءاستفاده جنسی از کودکان، تغییرات در مورد روشها، روندها و شواهد؛ و تغییرات در قانون شواهد کانادا در مورد شهادت شهود کودک (این تغییرات در فصل 4 این گزارش مورد بحث قرار میگیرد).
- در سال 1988 یک برنامه چهار ساله با 40 میلیون دلار بودجه در مورد خشونت خانوادگی اعلام شد. این ابتکار شامل شش دپارتمان فدرال میشد و آزار جنسی کودکان در چارچوب دستورالعملش بود.
۶- کودکآزاری جنسی، دهه ۱۹۹۰ تا امروز: رشد مداوم پاسخهای جامعتر
به طور کلی، این دوره با افزایش آگاهی عمومی درباره مشکل سوءاستفاده جنسی از کودکان و اثرات آن بر قربانیان و همچنین بهبود پاسخهای مورد نظر به انواع جدید و نوظهور سوءاستفاده جنسی همراه است. در آغاز این دوره ظهور تعدادی از موارد کودکآزاری جنسی در گذشته[27] کودک سازمانها و مؤسساتی که شامل چندین قربانی و چندین مجرم[28] (موارد MVMO) بودند، تأثیر قابلتوجهی در میزان تلقی سوءاستفاده از کودکان به عنوان یک مشکل جدی داشت. مواردی مانند ماونت کشل در نیوفاوندلند[29] که منجر به گزارش سال 1991 کمیسیون سلطنتی توسط جاستیس هیوز[30] شد، یا مورد پرسکات در انتاریو[31] (Galey، 1995) و پروژه «گاردین» در لندن، انتاریو (SAS و Hurley، 1997) همه مواردی بودند از سوءاستفاده از کودکان در گذشته در مؤسساتی که به خوبی مستند شدند و توجه رسانهها را دریافت کرده و منجر به افزایش آگاهی عمومی در مورد سوءاستفاده جنسی از کودکان شدند.
اخیراً، سوءاستفاده جنسی در عصر کامپیوتر با ظهور اینترنت و استفاده از اتاقهای چت توسط شکارچیان جنسی تکامل یافته است تا کودکان را برای اهداف سوءاستفاده جنسی هدف قرار داده و اغوا کنند. این فرم نسبتاً جدید از کودکآزاری جنسی و استثمار نیاز به پاسخهای نوآورانه دیگری توسط پلیس و سیاستگذاران دارد.
با توجه به توسعه سریع و مداوم مربوط به شناخت و پاسخ به سوءاستفاده جنسی از کودکان و خشونت خانوادگی در این دوره، دشوار است به نقاط عطف مهم خاص مانند دهههای قبل اشاره کرد. این دوره بیشتر با رشد و توسعه مداوم تعدادی از نقاط عطف کوچکتر اما مهم شناخته میشود. ممکن است اشاره به روندهای قابل توجه در این دوره از اشاره به نقاط عطف خاص مناسبتر باشد. از نظر روندها، موارد زیر را میتوان برشمرد:
- یک افزایش قابل توجه در بودجه دولت فدرال برای تحقیق و توسعه در زمینه خشونت خانوادگی و سوءاستفاده جنسی از کودکان.
- تداوم توسعه پاسخهای قانونی به سوءاستفاده و استثمار جنسی کودکان.
- ارائه خدمات پشتیبانی برای کودکان و دیگر شاهدان آسیبپذیر در روند دادگاه جنایی.
- توسعه و انتشار مطالب آموزشی خاص برای پلیس در مورد تحقیق و تفحص از موارد سوءاستفاده جنسی از کودکان.
- افزایش آموزش برای دادستانها و قضات در مورد مسائل «سوءاستفاده» مربوط به سوءاستفاده جنسی از کودکان و شاهدان کودک.
- گسترش پاسخ به سوءاستفاده جنسی از کودکان و استثمار به سطح بینالمللی.
۶-۱- اطلاعات پژوهشی
با آغاز دهه 1990، پژوهشهای بسیاری در ایالاتمتحده و به میزان کمتر در کانادا در مورد سوءاستفاده جنسی از کودکان منتشر شده بود. آخرین پیشرفتها در این زمینه از تحقیقات در مجله ویژهی مرکز به نام «آینده کودکان[32]» در سال 1994 منتشر شد. هدف اصلی از «آینده کودکان» انتشار اطلاعات به روز در مورد مسائل مهم مربوط به رفاه کودکان، با تأکید ویژه بر ارائه تجزیهوتحلیل و ارزیابیهای بیطرفانه، ترجمه و تبدیل دانش موجود به برنامهها و سیاستهای مؤثر و ترویج تغییرهای سازنده در سازمانها و مؤسسات بود. سردبیر این نسخه ویژه از مجله تحت عنوان سوءاستفاده جنسی از کودکان در بیانیهای هدف را اینگونه بیان میکند «نیاز مبرم به رسیدگی مؤثرتر به این مشکل نسبت به آنچه تا کنون انجام شده است وجود دارد. این تحقیقات همچنین بر نیاز به بهبود هماهنگی بین نظام قضایی و سیستمهای رفاه کودک در برخورد با این کودکان، خانوادههایشان و مجرمین تأکید دارد.»
موضوعات مطرحشده در این نسخه ویژه از مجله یک تصویر کامل از آخرین یافتههای پژوهشی در این زمینه تا سال 1994 را بیان میکرد که شامل این موارد بود: گستره و ماهیت سوءاستفاده جنسی از کودکان، اثرات فوری و طولانیمدت سوءاستفاده جنسی از کودکان؛ گزارش دادن و تحقیقات جنایی؛ قضاوت در دادگاه در موارد سوءاستفادههای جنسی از کودکان؛ اجرای عدالت و انجام اقدامات مناسب؛ نقش پزشکان در گزارش کردن؛ نیاز به پاسخ متوازن و متناسب؛ اثرات درمان برای قربانیان؛ ویژگیهای و درمان مجرمین؛ جلوگیری؛ افزایش آگاهی، واکنش و علائم کودک.
همچنین در آغاز این دورهی زمانی در کانادا، فعالیتهای تحقیقاتی قابلتوجهی در زمینه سوءاستفاده جنسی از کودکان انجام شد. با این حال، بسیاری از این تحقیقات که تحت برنامه خشونت خانوادگی دولت فدرال تأمین شده بود، بر اجرا و یا ارزیابی اجزای مختلف قانون جدید سوءاستفاده جنسی از کودکان موجود در لایحه C-15 متمرکز بود. به عنوان مثال این مطالعه را ببینید: هورنیک و بلیتو[33]، مروری بر اجرای قانون سوءاستفاده جنسی از کودکان در مکانهای منتخب: مطالعات بر روی سوءاستفاده جنسی از کودکان در کانادا که توسط وزارت دادگستری کانادا در سال 1992 منتشر شده است.
در اواخر دهه 1990، تحقیقات کانادایی بیشتر و بیشتر بر روی مسائل گسترده خشونت خانوادگی متمرکز شد که شامل سوءاستفاده جنسی از کودکان نیز میشد. علاوه بر این، یک نقطه عطف بزرگ در تحقیقات کانادا در این زمینه در سال 2001 با انتشار «مطالعه وقوع کودکآزاری و غفلت گزارش شده در کانادا[34]»، نوشته Trocmé و همکاران (2001) بود. این مطالعه توسط بهداشت و درمان کانادا تأمین مالی شد و انتشار این گزارش پایه و اساس سیستم نظارت ملی بر سوءرفتار با کودکان از جمله سوءاستفاده جنسی از کودکان را تشکیل داد. این مطالعه بر روی سوءرفتار با کودک در سال 2003 نیز تکرار شده است.
6-۱-۱- سوابق پژوهشی ویژهی پلیس
اوایل دهه 1990 نیز همراه بود با ظهور تعدادی از تحقیقات که به طور خاص به نقش پلیس در بررسی سوءاستفادههای جنسی از کودکان پرداخته بود. نخستین نشریاتی که ویژهی پلیس یافتیم عبارت بودند از: راهنمایی برای بررسی و تحقیقات کودکآزاری فیزیکی و غفلت، کودکآزاری و استثمار جنسی توسط کمیسیون استاندارد و آموزش افسران پلیس در ساکرامنتو، کالیفرنیا (1986)[35]؛ و اولین نشریه کانادایی، سوءاستفاده جنسی: روشهای مصاحبه و بازجویی برای پلیس و دیگر کارشناسان توسط هالیدی (1986)[36].
از لحاظ انتشار دفترچه راهنمای جامع مرجع آموزشی، اولین راهنمایی که ما یافتیم، تحقیق و تعقیب قضایی کودکآزاری، ویرایش شده توسط توت و والن[37] (1987) بود که مؤسسه تحقیقات دادستانهای آمریکا و مرکز ملی محاکمه کودکآزاری آن را منتشر کرده بود. درحالیکه این راهنما به طور عمده بر مسائل حقوقی اعلان اتهام، مذاکرات دادخواست تجدیدنظر و مسائل محاکمه و دادگاه متمرکز شده بود، یک بخش در مورد قربانی و یک بخش مفصل در مورد تحقیقات جنایی نیز داشت. نسخه تجدیدنظر شده دوم این کتابچه راهنما در سال 1993 منتشر شد.
وزارت دادگستری ایالاتمتحده از طریق دفتر دادگستری و پیشگیری از بزهکاری نوجوانان همچنین یک راهنما تحت عنوان کودکآزاری و استثمار در سال 1990 منتشر کرد[38]. به نظر میرسد که این نخستین کتابچه راهنما برای پلیس باشد که شامل یک فصل کامل در مورد بهرهکشی جنسی از کودکان بود. نسخه دوم این دفترچه راهنما در سال 1992 منتشر شد.
در کانادا، اولین راهنمای جامع در مورد سوءاستفاده جنسی از کودکان در سال 1995 منتشر گردید. این کتاب راهنما، ویرایش شده توسط Hornick و Paetsch (1995) و تحت عنوان، یک راهنمای مرجع پلیس برای موارد کودکآزاری جنسی[39] که توسط مدعیالعموم کانادا در برنامه روشن آینده[40] که بعداً در این بخش خواهد آمد، سرمایهگذاری شد. به نظر میرسد که این اولین راهنمای مرجع پلیس باشد که به طور خاص بر سوءاستفاده جنسی از کودکان متمرکز شده است. این راهنما شامل بخشهای زیر است: فهمیدن و درک کودک؛ مشخصات قربانی و مجرم؛ پاسخ حقوقی؛ تحقیق و بررسی؛ حمایت از قربانی؛ انتشار اطلاعات و پیشگیری. معاون دادستان کل کانادا 2550 نسخه از این دفترچه راهنما را بین سازمانهای پلیس در سراسر کانادا توزیع کرد.
RCMP همچنین یک راهنمای جامع برای بررسی تخلفات و جرایم جنسی در سال 1997 برای آموزش ضمن خدمت افسران پلیس تولید کرد. این کتابچه راهنما (زابو و همکاران 1997) تحت عنوان راهنمای تحقیقاتی برای جرایم جنسی[41]، حاوی یک سری از مواد آموزشی که مسائلی مانند این موارد را پوشش میداد: مبانی مدیریت پرونده؛ شکایت کودک؛ تجاوز و حملات جنسی آشنایان؛ تجاوز و حملات جنسی غریبهها؛ جرایم جنسی که در گذشته رخ دادهاند؛ و نوجوانان مظنون. نسخه دوم این راهنما در سال 2000 چاپ شد و همچنین برای توزیع گستردهتر بر روی سی دی در دسترس قرار گرفت؛ با این حال، آماری درباره تعداد نسخ توزیع شده در دسترس نیست.
۶-۱-۲- فعالیتهای دولت در سطح ملی
از سال 1990 تا حال حاضر، دولت فدرال کانادا در حفاظت از کودکان در برابر سوءاستفاده جنسی و استثمار کودکان بسیار فعالتر شده است. طرحها و فعالیتهای منتخب دولت در طول این دوره به طور خلاصه به شرح زیر است:
- در سال 1990، گزارش مشاور ویژه وزیر بهداشت و رفاه ملی تحت عنوان دستیابی به راهحلها[42] منتشر شد. هدف از این گزارش ارائه یک ارزیابی از جهتگیری درازمدت برنامههای دولت فدرال در برابر سوءاستفاده جنسی از کودکان و اجرا و هماهنگی آن بود. این گزارش بر مسائل گسترده زیر تمرکز کرد: ابعاد سوءاستفاده جنسی از کودکان؛ آگاهی عمومی و پیشگیری اولیه؛ نظام عدالت و کودکآزاری؛ شفا و درمان؛ نیاز به آموزش و آگاهی، آموزش و پژوهش؛ جوامع بومی؛ و نگرانیهای در حال ظهور. این گزارش همچنین شامل یک لیست جامع از 74 توصیه و یک نمای کلی از واکنش دولت فدرال به گزارش بَجلی (1984) بود. این گزارش ارتباط خاصی با تحقیق حاضر دارد چراکه توصیه شماره 61 که به طور خاص به آموزش پلیس پرداخته است. در نتیجهی این توصیه، یک نظرسنجی از تجربه پلیس و دورههای آموزشی در مورد تحقیقات مربوط به سوءاستفاده از کودکان (که موضوع فصل 4 این گزارش است) انجام شد و گزارش اُسولیوان و رابرتز (1992)[43] تهیه شد.
- در سال 1991 دولت فدرال یک طرح چهار ساله در مورد خشونت خانوادگی با بودجهی 136 میلیون دلار شامل هفت دپارتمان و سازمان فدرال اعلام کرد. کودکآزاری جنسی یکی از موضوعات اصلی بر اساس دستور بودجه این طرح بود. علاوه بر این، تحت این طرح، مرکز ملی خشونت خانوادگی[44] نیز مسئول ردگیری و نظارت بر تمام فعالیتهایی شد که توسط هفت اداره و مؤسسه فدرالی که بودجه به آنها تخصیص یافته بود. در ماه اکتبر سال 1993 مرکز ملی خشونت خانوادگی یک سند تحت عنوان فعالیتهای تکمیل شده دارای بودجه توسط دولت فدرال از طریق طرح خشونت خانوادگی[45] (1993) منتشر کرد. این گزارش پروژههایی را که تا آن روز به پایان رسیده بود را برشمرد. به طور کلی حدود 600 پروژه از جمله تحقیقات اولیه، تحقیقات ارزیابی و توسعه برنامهها و طرحها در تمام زمینههای خشونت خانوادگی که تکمیل شده بودند. اکثریت قریب بهاتفاق اینها در حوزههای قضایی استانی و منطقهای کانادا با بودجه فدرال تکمیل شده بودند. بیش از 60 پروژه از این پروژهها در این زمان تحت موضوع اصلی سوءاستفاده جنسی از کودکان طبقهبندی شدند.
- همچنین در سال 1991 ادارهی کودکان[46] به عنوان یک نهاد هماهنگکننده در دولت فدرال برای اطمینان از سازگاری و یکپارچهسازی تمام سیاستها و برنامههای فدرال مربوط به کودکان ایجاد شد. دفتر کودکان مسئولیت اصلی یکپارچهسازی جامعترین برنامه دولت فدرال برای کودکان، یعنی «آینده روشن» را بر عهده داشت که به ابتکار چند دپارتمان که شامل بیش از 30 برنامه مختلف برای رسیدگی به رفاه کودکان، به خصوص کودکان کم سن تر که در معرض خطر بودند و خانوادهی آنها میشد.
- در سال 1992 وزارت دادگستری فدرال یک سری از اصلاحات و توصیهها برای بهبود قوانین کودکآزاری جنسی و شهادت کودکان را که در سال 1988 با لایحه C-15 اعلام شده بود را آغاز کرد. این اصلاحات با لایحه C-49 آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد. آنها در فصل 3 این گزارش با جزئیات مورد بحث قرار میگیرد.
- در سال 1994 دولت فدرال یک سیستم ملی را برای کمک به سازمانها و مؤسسات تأسیس کرد تا این سازمانها بتوانند مجرمان سوءاستفاده جنسی از کودکانی را که برای کار با کودکان از آن مؤسسات درخواست کار میکردند را شناسایی کنند. این سیستم غربالگری توسط کارگروه ویژهی بین سازمانی فدرال در حوزهی سیستمهای اطلاعاتی مربوط به مجرمین کودکآزاری جنسی، شامل اعضایی از بهداشت و درمان کانادا، دادگستری کانادا و مدعیالعموم کانادا توصیه شد.
- در سال 1994 RCMP و پلیس استانی انتاریو شروع به اجرای یک سیستم اطلاعاتی نوآورانه به نام سیستم بررسی ارتباطی جرایم خشونتبار (ViCLAS) کردند که هدفش شکستن مرزهای بین استانی بود که در آن مجرمین سریالی قادر به حرکت در حوزههای قضایی میشدند و مخفی و دور از چشمان پلیس باقی میماندند.
- در سال 1997 آن مک للان وزیر دادگستری[47]، از کمیسیون قانون کانادا خواست تا گزارشی تهیه کند در مورد راههایی برای پرداختن و پاسخگویی به آسیبهای ناشی از سوء رفتار جسمی و جنسی به کودکان در مؤسسات عمومی که تحت حمایت دولت اداره میشوند و یا از دولت بودجه میگیرند. گزارش نهایی آن، «احیای حیثیت و کرامت: پاسخ به کودکآزاری در مؤسسات عمومی کانادا[48]» در سال 2000 منتشر شد و شامل تعدادی از توصیهها مربوط به بهبود فرآیندهای موجود در جبران خسارت و مافات، ایجاد فرآیندهای جدید برای پاسخ به بازماندگان سوءاستفاده از کودکان در مؤسسات عمومی و ترویج رویکرد به سمت پیشگیری بود. برخی از توصیهها مربوط به پلیس و آموزش پلیس بودند. به عنوان مثال، یکی از توصیهها بیان میکرد که افرادی که شکایتی را به پلیس میآوردند باید به طور کامل در آغاز در مورد چگونگی روند قضایی و جنایی و نقش آنها در آن آگاه شوند. علاوه بر این، گزارش توصیه میکند که کسانی که در تحقیق، تعقیب، دفاع و قضاوت در مورد اتهام سوءاستفاده از کودکان در نهاد یا مؤسسهای درگیر هستند باید آموزشهای ویژه، تخصص یا تجربهی کافی را داشته باشند و باید به پروتکلهای حساس به نجاتیافتگان[49] که برای این منظور تهیه شدهاند دسترسی داشته باشند (کمیسیون قانون کانادا، سال 2000، ص.15)[50].
۶-۲- فعالیتهای دولت در سطح بینالمللی
از سال 1990 تا حال حاضر، دولت فدرال کانادا همچنین در سطح بینالمللی بیشتر درگیر ترویج همکاریهای بینالمللی برای رسیدگی به سوءاستفاده جنسی و بهرهکشی از کودکان و نوجوانان شده است:
- 1991 – دولت کانادا کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد حقوق کودک[51] را در 13 دسامبر 1991 امضا کرد. این کنوانسیون اینکه کودکان به دلیل رشد جسمی و ذهنی خود نیاز به محافظت و مراقبتهای ویژه دارند را به رسمیت میشناسد.
- 2001 – دولت کانادا پروتکل اختیاری کنوانسیون حقوق کودک در مورد فروش کودکان، فحشا و پورنوگرافی کودکان را در 19 نوامبر 2001 امضا کرد. کانادا فعالانه در توسعه این پروتکل که به گسترش تبصرهی 34 و 35 میپردازد، شرکت داشته است (حمایت از کودکان در برابر استثمار و سوءاستفاده جنسی، آدمربایی، فروش و قاچاق کودکان، در کنوانسیون سازمان ملل در مورد حقوق کودک).
- 2002 – دولت کانادا نقشی پیشرو در توسعه کنوانسیون منع جرایم سازمانیافتهی فراملی سازمان ملل متحد (UN) و دو پروتکل مکمل آن داشته است، پروتکل پیشگیری، سرکوب و مجازات قاچاقیان انسان، بهویژه زنان و کودکان و پروتکل در برابر قاچاق مهاجران از طریق زمین، دریا و هوا.
- 2005 – وزارت دادگستری کانادا همچنان به کار در سطح بینالمللی و در داخل کشور برای مبارزه با قاچاق انسان (که شامل قاچاق کودکان و نوجوانان برای کار اجباری، فحشا و یا هر شکل از بردگی است) ادامه میدهد. وزارت دادگستری و امور خارجه کارگروه بین اداری قاچاق انسان (IWGTIP) را هدایت میکنند که تلاشهای ملی مربوط به قاچاق انسان را هماهنگ میکند.
- 2005 – وزارت دادگستری کانادا نیز به طور فعال در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در امور کودکان http://www.unicef.org/specialsession و همچنین در کنگره جهانی علیه استثمار جنسی کودکان http://www.unicef.org/events/yokohama درگیر بوده است.
۷- مراجع
Badgley, R.F. (1984). Sexual Offences Against Children: Report of the Committee on Sexual Offences Against Children and Youth, Volume 1. Ottawa: The Minister of Justice and Attorney General of Canada, and The Minister of National Health and Welfare.
Bagley, C. & Ramsay, R. (1986). Sexual Abuse in Childhood: Psychosocial Outcomes and Implications for Social Work Practice. Journal of Social Work and Human Sexuality, 4, 33-47.
Bala, N. (1990). Double Victims: Child Sexual Abuse and the Criminal Justice System. Queen’s Law Journal, 15, 3-32.
Brecher, E.M. (1969). The Sex Researchers. Boston: Little Brown and Company.
Canada. (1976). Standing Committee on Health, Welfare and Social Affairs, First Session, Thirtieth Parliament, 1974-75-76. Child Abuse and Neglect. Ottawa: House of Commons.
Commission on Police Officer Standards and Training. (1986). Guidelines for the Investigation of Child Physical Abuse and Neglect, Child Sexual Abuse and Exploitation. Sacramento, California.
Finkelhor, D. (1984). Child Sexual Abuse: New Theory and Research. New York: The Free Press.
Finkelhor, D. (1986). A Sourcebook on Child Sexual Abuse. Newbury Park: Sage Publications, Inc.
Gomes-Schwartz, B. Horowitz, J.M. & Cardelli, A.P. (1990). Child Sexual Abuse: The Initial Effects. Newbury Park: Sage Publications, Inc.
Halliday, L. (1986). Sexual Abuse: Interviewing Techniques for Police and other Professionals. Campbell River, B.C.: Ptarmigan Press.
Hornick, J.P. & Bolitho, F. (1992). A Review of the Implementation of the Child Sexual Abuse Legislation in Selected Sites. Ottawa: Minister of Supply and Services Canada.
Hornick, J.P. & Paetsch, J.J. (Eds). (1995, updated). A Police Reference Manual for Cases of Child Sexual Abuse. Ottawa: Solicitor General Canada.
Hunter, S.V. (2006). Understanding the Complexity of Child Sexual Abuse: A Review of the Literature with Implications for Family Counseling. The Family Journal, 14(4), 349-358.
Justice Canada. (1980). Information Document: Sexual Offences Against the Person and Youth Protection. Ottawa: Justice Canada.
Law Commission of Canada. (2000). Restoring Dignity: Responding to Child Abuse in Canadian Institutions. Ottawa, ON: Minister of Public Works and Government Services.
LEGISinfo 38th Parliament – 1st Session (October 4, 2004 – November 29, 2005). (2006). On-line <http://parl.gc.ca/LEGISINFO/index=asp?Language=E&Chamber=\N&StartList=.
MacKay, R. (2006). Legislative Summary of Bill C-2: An Act to Amend the Criminal Code (Protection of Children and Other Vulnerable Persons) and the Canada Evidence Act. On-line <http://www.parl.gc.ca/LEGISINFO/index.asp?Language=E&query=4199&Session=13&List=ls>, p.1.
National Clearinghouse on Family Violence. (1993). Completed Activities Funded by the Federal Government through the Family Violence Initiative. Ottawa, ON: Family Violence Prevention Division: Health Canada.
O’Sullivan, S.P. & Roberts, J.V. (1992). The Investigation of Child Abuse: An Inquiry Into Training Needs of Police Officers and the Impact of Bill C-15, an Act to Amend the Criminal Code. Ottawa: Solicitor General Canada.
Shepherd, J.R. Dworin, B. Russ, B.J. & Tressler, P.W. (1990). Child Abuse and Exploitation: Investigative Techniques. U.S. Department of Justice: Office of Juvenile Justice and Delinquency Prevention.
Szabo, A. Hornick, J.P. Paetsch, J.J. Coleman, H. Woronka, R.S. O’Sullivan, S. Bala, N. Bertrand, L.D. & Craig, J. (1997). An Investigative Guide for Sexual Offences. Ottawa, ON: Solicitor General Canada – Royal Canadian Mounted Police.
Trocmé, N. MacLaurin, B. Fallon, B. Daciuk, J. Billingsley, D. Tourigny, M. Mayer, M. Wright, J. Barter, K. Burford, G. Hornick J. Sullivan, R. & McKenzie, B. (2001). Canadian Incidence Study of Reported Child Abuse and Neglect: Final Report. Ottawa, ON: Minister of Public Works and Government Services Canada.
Toth, P.A. & Whalen, M.P. (Eds). (1987). Investigation and Prosecution of Child Abuse. Alexandria, Virginia: American Prosecutors Research Institute: National Center for Prosecution of Child Abuse.
Sas, L. & Hurley, P. (1997). Project “Guardian”: The Sexual Exploitation of Male Youth in London. London, ON: Ministry of Community and Social Services.
منبع مقاله:
Hornick, Joseph P. and Morrice,Chelsey, 2007, A historical review of the evolution of police practices, policies and training regarding child sexual abuse, Canadian Research Institute for Law and the Family (CRILF)
پانویسها:
[2] The Committee on Sexual Offences Against Children and Youth
[3] Badgley Committee
[4] Sigmund Freud and Alfred Kinsey
[5] adult hysterics
[6] یک تکنیک که در آن بیماران به گزارش هر آنچه به ذهن می آمد آموزش می دیدند.
[7] Sexual Behaviour in the Human Female
[8] در آن زمان، سوءاستفاده جنسی از کودکان و کودکآزاری هنوز به عنوان مشکلات جداگانه متمایز نشده بود. سوءاستفاده جنسی از کودکان اغلب تحت موضوع کودکآزاری قرار می گرفت.
[9] typologies of offenders
[10] Summit and Kryso
[11] Groth
[12] the Criminal Code
[13] the Advisory Council on the Status of Women
[14] sexual assault
[15] Badgley
[16] Bill C-15
[17] An Act to Amend the Criminal Code and the Canada Evidence Act
[18] Bagley and Ramsay (1986)
[19] of Dr. Gail Goodman
[20] Dr. John Yuille
[21] Professor Graham Davies
[22] Badgley
[23] Sexual Offences Against Children
[24] the Committee on Sexual Offences Against Children and Youth
[25] Rix Rogers
[26] Reaching for Solutions
[27] منظور از موارد کودک آزاری در گذشته، مواردی است که چندین سال از رخداد آن گذشته، (مثلاً بیش از 10، 20، 30 سال پیش و یا بیشتر) و کودک قربانی امروز دیگر یک بزرگسال بازمانده است، که اکنون از آثار روانی و علایم روانشناختی رنج می برد.
[28] multi-victims and multi-offenders
[29] Mount Cashel in Newfoundland
[30] Justice Hughes
[31] the Prescott case in Ontario
[32] The Future of Children
[33] Hornick and Bolitho, A Review of the Implementation of the Child Sexual Abuse Legislation in Selected Sites: Studies on the Sexual Abuse of Children in Canada published by Department of Justice Canada in 1992.
[34] the Canadian Incidence Study of Reported Child Abuse and Neglect by Trocmé, et al. (2001).
[35] Guidelines for the Investigation of Child Physical Abuse and Neglect, Child Sexual Abuse and Exploitation by Commission on Police Officer Standards and Training in Sacramento, California (1986)
[36] Sexual Abuse: Interviewing Techniques for Police and Other Professionals by Halliday (1986).
[37] Investigation and Prosecution of Child Abuse, edited by Toth and Whalen (1987) and produced by American Prosecutors Research Institute, National Center for Prosecution of Child Abuse
[38] Child Abuse and Exploitation: Investigative Techniques by Shepherd et al. (1990)
[39] Hornick and Paetsch (1995) and entitled, A Police Reference Manual for Cases of Child Sexual Abuse
[40] Brighter Futures program
[41] Szabo et al. 1997, An Investigative Guide for Sexual Offences
[42] Reaching for Solutions
[43] O’Sullivan and Roberts (1992)
[44] National Clearinghouse on Family Violence
[45] Completed Activities Funded by the Federal Government Through the Family Violence Initiative (1993)
[46] The Children’s Bureau
[47] Justice Minister Anne McLellan
[48] Restoring Dignity: Responding to Child Abuse and Canadian Institutions
[49] Survivor-sensitive
[50] Law Commission of Canada, 2000, p.15
[51] the United Nations Convention on the Rights of the Child
نسخه پیدیاف مقاله
نقاط عطف در پژوهش، دانش و پاسخ دولتها در برابر سوءاستفاده جنسی از کودکان از سال ۱۹۶۰ تا امروز